شیروان پایتخت پارتها

شیروان پایتخت پارتها


راه سخت هندبال ايران براي تكرار افتخار

Posted: 02 Nov 2010 08:11 AM PDT

اميد توفيقي / گروه ورزش
راه سخت هندبال ايران براي تكرار افتخار

هندبال ايران هر چند در بازي‌هاي آسيايي 2006 دوحه با كسب مدال برنز اين رقابت‌ها شگفتي‌ساز شد تا بارقه‌هاي اميد را در دل علاقه‌مندان به ورزش براي عرض اندام و رشد هر چه بيشتر اين رشته در سطح قاره آسيا زنده كند، اما پس از آن رقابت‌ها نتوانست به مسير خود ادامه دهد.

اين در حالي بود كه رشته‌هايي نظير بسكتبال و واليبال در 4 سال اخير به افتخارات متعددي دست يافتند تا عملا هندبال از كورس رقابت با اين رشته‌ها عقب بماند. ناكامي تيم ملي در راهيابي به رقابت‌هاي جهاني آن هم در شرايطي كه پيكارهاي انتخابي در اصفهان برگزار مي‌شد و متعاقب آن بلاتكليفي تيم ملي و نداشتن سرمربي كه چندين ماه به طول انجاميد، نتيجه‌اي جز شكست سنگين در رقابت‌هاي قهرماني آسيا در بهمن ماه 88 به دنبال نداشت تا هندبال بيش از پيش با چالش عميقي روبه‌رو شود؛ چالشي كه استعفاي عليرضا رحيمي، رئيس فدراسيون را به دنبال داشت و جالب اين‌كه هندبال ايران به دنبال اين استعفا حدود 2 ماه در بلاتكليفي كامل به سر ‌برد. اين اتفاقات در شرايطي رخ داد كه ورزش ايران حضور در بازي‌هاي آسيايي گوانگجو را تجربه مي‌كرد و تازه پس از 2 ماه بلاتكليفي جلال كوزه‌گري، نايب رئيس فدراسيون به عنوان سرپرست و در نهايت در مجمع فدراسيون به عنوان رئيس برگزيده شد تا امور جاري اين رشته به شكل جدي پيگيري شود.
هندبال تاكنون 3 دوره حضور در اين بازي‌ها را تجربه كرده است. به طوري كه علاوه بر دوحه 2006 كه به عنوان سومي تيم ايران انجاميد در سئول 86 عنوان پنجمي و در بانكوك 98 عنوان چهارمي حاصل كار اين تيم بوده است. اين بار با وجود همه مسائل ياد شده و مشكلات جزئي ديگري كه پيرامون اين رشته وجود داشته است قرعه هم با تيم هندبال ايران يار نبود و در حالي كه چين ميزبان در گروه اول مرحله مقدماتي در گروهي نسبتا آسان با تيم‌هاي قطر، ژاپن، عربستان، هند و مغولستان همگروه شد، تيم ايران در گروه مرگ با دو قطب اصلي قاره آسيا يعني كره جنوبي و كويت، تيم پرقدرت بحرين و هنگ كنگ در يك گروه قرار گرفت. با اين حال جلال كوزه‌گري، رئيس فدراسيون هندبال در اين باره به «جام‌جم» گفت: قطعا ما نااميد نيستيم و با افزودن بر همت و تلاش خود براي كسب نتايج خوب به مصاف همه حريفانمان در گوانگجو مي رويم.
كوزه‌گري با اشاره به حضور تيم ملي هندبال در پنجمين دوره رقابت‌هاي بين‌المللي قطر كه از 4 آبان و با حضور تيم‌هاي الجزاير، بحرين، امارات و جوانان قطر آغاز شده است، گفت: اين آخرين مرحله ديدارهاي تداركاتي ملي‌پوشان است تا در آستانه بازي‌هاي گوانگجو بخوبي نقاط ضعف تيم شناسايي و در جهت رفع آنها اقدام شود. پس از حضور در اين رقابت‌ها از 11 آبان آخرين اردوي تداركاتي و در واقع اردوي نهم تيم در تهران آغاز مي‌شود تا در نهايت 17 آبان نفرات نهايي تيم به گوانگجو اعزام شوند. رئيس فدراسيون هندبال همچنين از وضعيت آمادگي ملي‌پوشان اظهار رضايت كرد و افزود: به هر حال طبق برنامه‌ريزي صورت گرفته، روند آماده‌سازي تيم ملي بخوبي پيش رفت تا امروز همه اعضاي تيم در وضعيت آمادگي جسماني مطلوبي باشند و خدا را شكر در اين ميان هيچ يك از ملي‌پوشان با مصدوميت حادي كه منجر به خط خوردن آنها شود، مواجه نيستند و اين مساله در ارتقاي سطح روحي تيم موثر بوده است.
در حال حاضر 20 بازيكن به نام‌هاي عباس اسدزاده، احسان ابوئي، ايمان احسان‌نژاد، محمدرضا رجبي، سعيد برخورداري، ميلاد مسائلي، مهدي عسگري، سجاد استكي، الله كرم استكي، مصطفي ساداتي، مسعود ظهرابي، مجتبي كرميان، جواد خرمي، مهدي بيجاري، علي تاجبخش، محمد سياوشي، عرفان سعيدي، اميد سه‌كناري، جلال كياني و مهرداد صمصامي در اردوي تيم ملي حضور دارند و قرار است در نهايت از بين اين تعداد 16 نفر توسط بوروت ماجيك، سرمربي اسلوونيايي تيم ملي به گوانگجو اعزام شوند. رئيس فدراسيون هندبال با بيان اين‌كه اردوي تيم ملي از تيرماه با حضور اين سرمربي آغاز شده است، اضافه كرد: خوشبختانه اين مربي با دانش طي اين مدت توانسته توقعات فدراسيون را به لحاظ فني برآورده كند و اطمينان داريم او بهترين نفرات را به عضويت تيم ملي درخواهد آورد.
وي درباره گروه دشواري كه تيم ملي در آن قرار گرفته است، خاطرنشان كرد: هر چند در گروه سخت و دشواري قرار گرفته‌ايم، اما اين مساله باعث نشده ما خود را از پيش بازنده بدانيم و به جهت همگروهي با اين تيم ها از سعي و تلاش خود بكاهيم، بلكه با تمام توان و بيش از پيش براي حضور در گوانگجو آماده مي‌شويم چرا كه كار سختي در پيش داريم.
چندي پيش باشگاه‌هاي فولاد مباركه و ذوب آهن كه بيشترين نفرات را در اردوي تيم ملي دارند، در رقابت‌هاي جام باشگاه‌هاي آسيا حضوري البته ناموفق داشتند. رئيس فدراسيون هندبال در پاسخ به اين سوال كه اين وضعيت در روند آماده سازي تيم اختلال ايجاد نكرد، ادامه داد: حضور اين بازيكنان در تركيب تيم‌هاي باشگاهي‌شان اجتناب‌ناپذير بود، اما فراموش نكنيد اين نفرات در كوران تمرين و مسابقه بودند و علاوه بر اين ما تيم «ب» را در همين مدت تشكيل داديم و تمرينات بازيكنان پيگيري ‌شد تا آنها از وضعيت مطلوب بدني فاصله نگيرند.مشكل كمبود بودجه كه چندماه گريبانگير همه فدراسيون‌ها شده بود، مورد ديگري بود كه كوزه‌گري در پاسخ به آن گفت: به هر حال در اين رابطه هم رايزني‌هاي زيادي با مسوولان سازمان تربيت بدني و كميته ملي المپيك داشتيم و در مجموع با توجه به داشته‌هاي فدراسيون و كمك‌هايي كه در اين رابطه به ما شد اجازه نداديم كمبود بودجه تاثير عميقي بر تيم ملي بگذارد. هرچند رئيس فدراسيون هندبال با اميدواري خاصي درباره وضعيت تيم ملي صحبت مي‌كند، اما منتقدان فدراسيون بر اين عقيده‌اند كه هندبال ايران يكي دو سال است از ريل خارج شده و بويژه با گروه سختي كه در آن قرار گرفته اميدي به موفقيتش نمي‌رود؛ نكته‌اي كه رئيس فدراسيون هندبال درباره آن تصريح كرد: بي‌شك همه سعي ما روي كسب موفقيت در گوانگجو متمركز است و نه تنها ما كه همه تيم‌ها هدفي جز صعود به مراحل بالا و در نهايت كسب مدال نداريم و اميدواريم در حين رقابت‌ها نيز شرايط بر وفق مراد ما پيش برود.

چرا دايي آخرين بود؟

Posted: 02 Nov 2010 08:09 AM PDT

كارشناسان از نبود مهاجم هدف تمام عيار در فوتبال ايران مي‌گويند
چرا دايي آخرين بود؟

در گذشته‌اي نه‌چندان دور و در سال‌هاي اوج فوتبال ايران، با گلزني‌هاي پياپي مهاجمان بلندزني چون همايون بهزادي، حسين كلاني، مرحوم صفر ايرانپاك، غلامحسين مظلومي، غفور جهاني ، نه تنها كشورمان 12 سال پياپي قهرمان جام ملت‌هاي آسيا باقي ماند بلكه پاي ثابت حضور در المپيك و در نهايت حضور در بين 16 تيم برتر دنيا در جام جهاني آرژانتين شد. در سال‌هاي بعد از آن هم گرچه با افولي در نتيجه‌گيري روبه‌رو شديم ولي مهاجمان بلند قامت و گره‌گشايي چون حسين فركي، عبدالرضا برزگري، پرويز مظلومي، كريم باوي، عبدالصمد مرفاوي، جمشيد شاه‌محمدي، حسين خطيبي و علي دايي با استفاده از شعور فوتبال، شم گلزني و بويژه قدرت سرزني، گره‌گشاي خروج از بن‌بست‌هاي تاكتيكي مي‌شدند. در اين بين، علي دايي با استفاده از فرصت بسيار مناسب حضور در فوتبال اروپا و بازي‌هاي پرشمار تداركاتي و رسمي تيم ملي به شهره و اعتباري جهاني دست پيدا كرد. اما امروز با گذشت چند سال از كنار رفتن دايي از تيم ملي و رسيدن وحيد ‌هاشميان به پايان عمر فوتبال ملي خود، مدت‌هاست ديگر مهاجمي با خصوصيات فني چنين بازيكناني يافت نمي‌شود و از اين حيث، فوتبال ملي ما با معضل و خلايي جدي روبه‌روست آنچنان‌كه مهاجمان ارزشمند سرعتي ـ تكنيكي موجود هم به دليل در كنار نداشتن بازيكناني مكمل، نمي‌توانند بالاترين سطح كارايي خود را در زمين بازي پياده كنند.

اين‌كه ويژگي‌هاي فني ـ فيزيكي يك مهاجم هدف (target) چيست و چرا ديگر چنين مهاجماني در فوتبال ملي ما يافت نمي‌شوند و در نهايت راهكار مناسب براي پرورش چنين بازيكناني چيست پرسش‌هاي مشتركي است كه تعدادي از كارشناسان و مربيان با تجربه فوتبال ايران در گفت‌وگو با جام‌جم به آن پاسخ گفته‌اند.

همايون بهزادي كه در فوتبال ايران با لقب سر طلايي شناخته مي‌شد مهاجم هدفي نمونه و بي نقص در تاريخ فوتبال ما محسوب مي‌شود. او داشتن يك دروازه‌بان،‌ يك مدافع مياني، يك‌هافبك مياني و يك مهاجم نوك خوب را رمز موفقيت هر مربي مي‌داند و ظهور خود را مرهون استعداديابي كارشناسانه و ايجاد فضايي مناسب براي پرورش و بالندگي استعداد‌ها مي‌داند.
بهزادي مي‌گويد: در زمان بازي من، ايران بيش از 10 مهاجم نوك عالي در اختيار داشت كه رقابتي بسيار خوب بين‌شان دنبال مي‌شد. من در سال‌هاي ابتدايي بازي، در پست دفاع مياني بازي مي‌كردم تا اين‌كه روزي مرحوم دكتر اكرامي، مربي شاهين تصميم گرفت فردي را براي نبرد هوايي با سرزن متبحر استقلال يعني عارف قلي‌زاده انتخاب كند كه اين وظيفه را به من سپرد شايد به اين دليل كه در آن زمان در پرش ارتفاع يك متر و هشتاد و هفت سانتي‌متر مي‌پريدم و 100 متر را با اختلاف 6 دهم ثانيه نسبت به ركورد ملي مي‌دويدم. بعد از آن آزمايش موفق، براي استفاده بهتر از توان سرزني و تهاجمي، تصميم گرفته شد در شاهين و تيم ملي، مهاجم نوك باشم.
بهزادي در مورد خلأ فعلي نبود يك مهاجم هدف تمام عيار در تيم ملي گفت: نمي‌خواهم نامي از كسي ببرم، ولي معتقدم افرادي در اختيار داشتيم كه بتوانند اين مشكل ما را حل كنند ولي متاسفانه آنها سال‌ها به تيم ملي دعوت نشدند تا آنجا صيقل بخورند.
شايد تاثير منفي دوري چند ماهه يك بازيكن از تيم ملي قابل جبران باشد ولي اگر اين دوري به يك يا چند سال بكشد قابل جبران نيست. در حقيقت ما در حمايت از مهاجمان آينده‌دار خود كوتاهي كرده‌ايم. نكته ديگر اين است كه در استعداديابي و پرورش اين نوع بازيكن، غلط كار كرده‌ايم و از افراد زبده و متخصص همين حرفه در بخش آموزش بهره نگرفته‌ايم.
خود من از تيم خردسالان شاهين برگزيده شدم و روي خطوط زمين بسكتبال دانشسراي مقدماتي، هفته‌اي 4 روز و هر روز 3 ساعت با توپ‌هاي شماره 3 انگليسي توسط دكتر فاخري به مرور آموزش‌هاي بازي هوايي مشغول شدم تا با رسيدن به مهارت در جاگيري، تايمينگ و شناخت محل پرواز ، توپ‌هايي را با سر و پا از حلقه و تور بسكتبال آن زمين عبور دهم. يك مهاجم هدف تفاوتي در بازي با ديگر همدسته‌هاي خود دارد و آ ن اين‌كه بر خلاف بقيه بايد پشت به دروازه حريف كار كند. او بايد شبيه يك شير باقدرت توپ را بگيرد و مثل يك روباه زيركانه به هدفي كوچك هدايت كند.يعني در حقيقت بايد هم شجاع و هم متفكر باشد.
پناهگر: آلماني‌ها هم با همين مشكل روبه‌رو شدند

قاسم پناهگر كارشناس و مربي باسابقه ايران هم در تشريح اين موضوع مي‌گويد: در فوتبال نوين، بيشتر تيم‌ها با يك مهاجم هدف به ميدان مي‌آيند كه اين نوك كلاسيك بايد داراي فيزيكي خوب به منظور موفقيت در نبردهاي تن به تن با 2مدافع حريف، مهارت و هنر فردي براي حفظ توپ و تحرك و سرعتي بالا باشد تا با توپ‌گيري مطلوب بخوبي بتواند مانور و موقعيت‌سازي كند. همچنين توانايي بالا در زدن ضربات سر از ديگر شاخصه‌هاي بازي در اين پست است. اتوئو، زلاتان، ايگواين و... نمونه‌هاي بارزي در اين زمينه هستند كه البته همواره از حضور مهاجم سايه يا دو بال كناري در طرفين خود بهره مي‌برند. متاسفانه ما در مقوله حضور مهاجم سايه هم در فوتبالمان دچار كمبود هستيم و تنها محمد نوري است كه ويژگي‌هاي تعريف شده يك مهاجم سايه را بخوبي داراست.
پناهگر معتقد است بعد از علي دايي كه حتي نام خود را در كتاب گينس ثبت كرد و در دوران اوجش دروازه ميلان را هم در سن‌سيرو گشود و اين تيم را وادار به پذيرش شكست ساخت. ديگر مهاجم نوك تمام عياري در فوتبال ما توليد نشد كه اين شايد به بي‌علاقگي مربيان در استفاده از مهاجم بلندزن و اشتياقشان به استفاده از بازيكناني كه توپ را روي زمين پيش مي‌برند مثل خلعتبري و غلامرضا رضايي بر مي‌گردد.
به گفته وي البته در مقطعي قبل از قهرماني آلمان‌ها در جام جهاني 1990 آنها هم تا حدي با چنين مشكلي روبه‌رو شده بودند:به خاطر مي‌آورم دتمار كرامر، مدرس سرشناس آلماني، 2 روز پيش از پايان كلاس آموزشي سال 1367 خود ، تهران را ترك و به آلمان برگشت تنها به اين دليل كه آنها مي‌خواستند در جلسه هم انديشي بكن باوئر با مربيان بزرگ آن كشور راهكاري براي آن مشكل بيابند. ما حصل آن جلسه، دستورالعملي بود كه آنها به باشگاه‌هاي خود دادند تا براي تمرين روي اين مقوله در تمام رده‌هاي سني، زمان بيشتري مصروف كنند.
زادمهر: الان هم مهاجم هدف شاخص داريم

محمدرضا زادمهر مهاجم موفق دهه 50 ايران حضور يك مهاجم هدف را در سيستم‌هاي نوين فوتبال از ابزارهاي لازم مي‌داند و فيزيك قوي، قدرت سرزني، حفظ و حمل توپ و فضاسازي و استفاده مناسب از فضاها را لازمه كار در اين پست مي‌داند. به اعتقاد او معمولا طول عمر بازي در اين پست به دليل بروز درگيري‌هاي فراوان و آسيب ديدگي‌هاي زيادش كوتاه است. زادمهر معتقد است هنوز هم فوتبال ايران، مهاجمان هدف شاخصي مثل كريم انصاري‌فرد، محمد غلامي، رضا نوروزي و مهرداد اولادي را در اختيار دارد، ولي نبود حمايت كافي از اين بازيكنان موجب شده پرورش كامل پيدا نكنند و به شرايط يك مهاجم هدف تمام عيار نرسند. براي مثال، مهرداد اولادي در سال 2006 از آمادگي بسيار بالايي برخوردار بود ولي دعوت نشدن به تيم ملي و غيبت در جام جهاني، ضربه سنگيني به فوتبال او زد.
اقبالي: بايد به فكر راهكارهاي جايگزين باشيم

مسعود اقبالي، مدرس كنفدراسيون فوتبال آسيا و رئيس پيشين كميته آموزش فدراسيون، حضور يك مهاجم هدف در كنار يك مهاجم سايه را تفكري ابداع شده در 2 دهه پيش دانست و گفت: در اين تعريف، مهاجم هدف بايد بازيكني تكنيكي ـ فيزيكي و در عين حال، بسيار هوشمند باشد كه بخوبي توپ را حفظ و كنترل كند و با حركت مداوم بين مدافعان براي مهاجم دوم كه رابط بين او و خط مياني است و همچنين ‌هافبك‌ها فضاسازي كند. متاسفانه در فوتبال ما اغلب كارها به روش تقليد كوركورانه انجام مي‌شود و حتي تيم‌هايي كه بازيكن مناسب براي حضور در اين پست نيز ندارند به اشتباه بازيكني را به اين كار مي‌گمارند در حالي‌كه در فوتبال پيشرفته اين‌طور نيست و تيمي مثل بارسلونا كه از حضور يك بازيكن قد بلند با خصوصيات مهاجم اول برخوردار نيست، در ارسال توپ روي دروازه با بهره‌گيري از سانترهاي زود هنگام يا دير هنگام كوتاه و كم‌ارتفاع و تكيه بر مهارت بالاي بازيكنان نه‌چندان بلندقامت خود در تايمينگ (زمانبندي) و سرزني به اهداف خود مي‌رسد همچنان‌كه چنين رويه‌اي را در ذوب‌آهن هم مي‌بينيم. در حقيقت بايد مثل اين تيم براي رفع معضلات فني خود، به دنبال جايگزين‌سازي باشيم. اقبالي معتقد است بعد از دايي كه او هم با وجود فيزيك و هوش خوب با مشكلات مهارتي در فوتبال خود روبه‌رو بود، مهاجم هدف شاخصي در فوتبال ايران ظهور نكرده است.
فركي: بايد تمرين‌هاي اختصاصي داشت

حسين فركي تنها ايراني‌اي محسوب مي‌شود كه هم به عنوان بازيكن و هم مربي در جام جهاني حضور داشته است. او كه از مهاجمان هدف بلندقامت و زهردار فوتبال ايران محسوب مي‌شد، معتقد است موفقيت در اين پست هم ‌ذاتي و هم‌ مهارتي است. فركي معتقد است بايد تمرين‌هاي اختصاصي فراواني روي مهاجمان با استعداد و داراي خصوصيات ذاتي انجام گيرد تا رفته‌رفته، مشكل مهم نبود مهاجمان هدف گلزن رفع شود.
خداداد: دايي هم كمبود‌هايي داشت

به اعتقاد احمد خداداد كه در المپيك دانشجويي شيفيلد انگليس، مربي علي دايي بوده است حتي او هم در دوران بازيگري با ضعف‌هايي روبه‌رو بود. وي به جام‌جم مي‌گويد: دايي برخلاف جنگندگي، سرزني و فيزيك ممتازش، كنترل خوبي روي توپ نداشت بر خلاف دايي، اكنون پديده‌اي به نام انصاري‌فرد از اردبيل ظهور كرده كه كنترلي فوق‌العاده دارد، ولي فاقد جنگندگي لازم و سرزني عالي است. خداداد كه انصاري‌فرد را از دوره نونهالي زير آموزش كميته جوانان فدراسيون گرفته بود در مورد خصوصيات يك مهاجم هدف مناسب مي‌گويد: چنين بازيكني بايد هم در هوا و هم روي زمين مهارت خود را نشان دهد، از سرعت خوب و از آن مهم‌تر از تغيير آهنگ مناسب در سرعت و نيز استقامت در سرعت برخوردار باشد، در درگيري‌هاي فيزيكي موفق عمل كند و... در غير اين‌صورت نمي‌تواند جوابگوي كار تيم باشد. اين توانايي‌ها برمي‌گردد به استعداديابي خوب و كاري كه در باشگاه‌ها و مدارس فوتبال انجام مي‌شود. البته كمبود بازيكني كه در اين پست مشاهده مي‌شود تنها منحصر به همين پست نيست و فوتبال ايران در پست مدافع مياني، مدافع چپ و ‌هافبك هم با توقف ظهور پديده روبه‌رو شده است. اگر هم در سال‌هاي اخير برخي بازيكنان نظير حاج صفي يا انصاري‌فرد ظهور كرده‌اند به خاطر حركت استعداديابي و پرورشي چند سال پيش فدراسيون بوده است. اگر بخواهيم در هر پستي به 10 تا 15 بازيكن خوب برسيم كه در بين‌شان 2 تا3 بازيكن ممتاز پيدا شود نيازمنديم كه با سرمايه‌گذاري لازم، چنان حركتي را علاوه بر فدراسيون به تك‌تك باشگاه‌ها هم بسط و گسترش داد.
جلال طالبي: بايد روي جوانان كار كنيم

جلال طالبي، سرمربي تيم ملي در جام جهاني فرانسه، نقش مهاجم هدف در فوتبال امروز را تا حدي كمرنگ‌تر از سال‌هاي گذشته مي‌داند و مي‌گويد: مهاجمان اكنون عمدتا به طور شناور در زمين حاضر مي‌شوند و كمتر در منطقه‌اي ثابت مي‌مانند. به طور كل يك مهاجم هدف بايد پشت به دفاع، طوري عمل كند كه نگذارد بازيكن حريف صاحب توپ شود و با چرخش‌هايش بازيكنان خودي را صاحب توپ نموده يا خود به دروازه حمله كند. چنين مهاجمي به علت آن كه معمولا پاس‌هاي بالاي 20 متر را دريافت مي‌كند، جدا از قدرت، فيزيك، سرزني، حركت در عرض و طول، پاس‌هاي خوب و... بايد كنترل خوبي هم روي توپ‌ها داشته باشد. در حالي‌كه الان بازيكن شاخصي با اين ويژگي‌ها در فوتبال‌مان ديده نمي‌شود. طالبي مي‌گويد اكنون سال‌هاست مي‌گوييم دفاع چپ نداريم و ناچاريم در تيم ملي پست حاج صفي را عوض كنيم و او را به اين پست ببريم. چه كساني بايد اين نقايص را رفع كنند؟ به نظر من بايد سازندگي كنيم و اين كار را در تيم‌هاي پايه و جوانان صورت دهيم تا به اينجا نرسيم كه با خداحافظي علي دايي جانشيني براي وي نداشته باشيم.
عبدالهي: در آسيا واقعا به مهاجم هدف نياز داريم

نصراله عبدالهي علاوه بر اين‌كه با بسياري از سانتر فورواردهاي نامي فوتبال ايران همبازي بوده است كريم باوي را هم از خط دفاع جدا و به اين پست منتقل كرده است كه خود او الگوي فني علي دايي به شمار مي‌آيد.
سرمربي پيشين استقلال در مورد حضور مهاجم هدف در فوتبال امروز مي‌گويد: استفاده از چنين مهاجمي به تاكتيك هر تيم بر مي‌گردد كه گاه حضور چنين بازيكناني تيم را از بن‌بست تاكتيكي خارج مي‌كند، البته تيمي مثل بارسلونا در حال حاضر از چنين بازيكني بهره نمي‌برد يا تيم رم در سال گذشته با 6‌ هافبك و بدون حضور حتي يك مهاجم به ميدان مي‌رفت، در حالي‌كه به نظر من تيم ايران در ميدان‌هاي آسيايي و به علت برخوردار نبودن از تنوع و خلاقيت تاكتيكي در برابر حريفان شرق اين قاره كاملا به داشتن يك مهاجم هدف نيازمند است. شايد يكي از دلايلي كه اكنون با كمبود شديد مهاجم هدف بلندزن روبه‌رو شده‌ايم خلاقيت‌هاي تاكتيكي سال‌هاي قبل مربيانمان باشد كه آنها را به دليل كندي متداول مدافعانمان، علاقه‌مند به استفاده از مهاجمان صرفا سرعتي نظير برهاني و غلامرضا رضايي كرد كه با گذشت چندين سال اغلب مهاجمانمان صرفا داراي خصوصيت سرعت شده‌اند. به هر حال اميدوارم با سازندگي اساسي چنين مشكلاتي را كاهش دهيم.
حسين خطيبي: آرژانتين يك مارادونا داشت ما يك دايي

حسين خطيبي آقاي گل پيشين ليگ و تنها بازيكني كه توانست در دوران اوج علي دايي و حضور او در بايرن مونيخ، بخوبي در پست او در تيم ملي بدرخشد، 50 تا 60 درصد گلزني و حضور موفق در پست مهاجم هدف را ذاتي برآورد مي‌كند و مي‌گويد: به همين جهت بايد استعداد‌هاي ويژه موفق در اين پست را شناسايي كنيم و به آنها فرصت شكوفايي دهيم. خطيبي با اشاره به اين‌كه بر خلاف دهه‌هاي 60 و70 ظهور پديده‌ها در فوتبال ايران متوقف شده است گفت: اكنون اوضاع آنقدر نگران كننده است كه 5 سال بعد و پس از پايان دوره بازي نكونام، در خط مياني هم به معضل جدي حضور يك‌ هافبك عالي برخورد خواهيم كرد و به همين منظور بايد آسيب‌شناسي كرد و با اين مشكل به شكلي ريشه‌اي و از ابعاد مختلف علمي برخورد كنيم. مربي فعلي فولاد گستر تبريز كه به عنوان سرمربي، اين تيم را از مسابقه‌هاي زير گروه ليگ به دسته اول آورده بود با اشاره به اين‌كه از ديرباز در تيم ملي ما افراد خبره و صاحب تجربه در هر پستي به عنوان مربيان اختصاصي آن پست با دعوت شده‌ها كار كرده‌اند گفت: اطلاع دقيقي از شرايط فعلي تيم ملي و نحوه كار سرمربي آن ندارم ولي چنين تجربه‌اي عملا در فوتبال ما نتايج مفيدي در بر داشته است و سرمربي تيم ملي بايد بپذيرد به تنهايي نمي‌تواند در هر سه خط وظايف بازيكنان را القا كند، بلكه بايد از مربيان متخصص در هر خط بهره گيرد. در خط حمله و در حقيقت پست مهاجم هدف بازيكناني نظير انصاري فرد و غلامي نشان داده‌اند در صورت توجه و فرصت‌يابي، مهاجمان هدف خوبي مي‌شوند. ضمن اين‌كه اولادي هم مايه‌هاي خوبي دارد ولي فيزيكش براي اين پست ايده‌آل نيست.
علي دايي در سال‌هاي ابتدايي فوتبال خود، در كنار من بازي مي‌كرد. او همان زمان هم قابليت‌هاي بالايي از خود نشان مي‌داد. جنگندگي و دوندگي بي‌اماني داشت هر چند در تكنيك و مهارت ضعيف و با كمبود وزن مواجه بود. به هر حال او با استفاده از مشاوران خوب و بهره‌گيري مناسب از شانس، در ادامه راه خود آنقدر پيشرفت كرد كه خوشبختانه الان مي‌گويم همان‌طور كه آرژانتين يك مارادونا داشت ايران هم يك دايي دارد.به هر حال بايد پس از شناسايي استعداد‌هاي پايه بالقوه به آنها برنامه‌هاي فردي و تخصصي و ميدان‌هاي تداركاتي و رسمي دهيم تا از ابعاد مختلف شكوفا شوند. ضمن اين‌كه هماهنگي مخدوش شده بين باشگاه‌ها و تيم ملي را بازگردانيم.
***
نكته جالب توجه در اظهارات كارشناسان مختلف در مورد بحث كمبود مهاجم هدف در فوتبال ايران، ديدگاه‌هاي كمابيش مشترك يا نزديك به هم آنها و اتفاق نظرشان در مورد لزوم استعداديابي و پرورش بازيكناني با دارا بودن ويژگي‌هاي اوليه مورد نياز است.
مجيد عباسقلي / گروه ورزش

باشگاه‌ها ديگر بودجه دولتي نمي‌گيرند

Posted: 02 Nov 2010 08:08 AM PDT


بررسي بخش‌هايي از لايحه برنامه پنجم توسعه در مجلس شوراي اسلامي، سازمان تربيت بدني را با 2 چالش اساسي مواجه كرد؛ نخست اين‌كه اين سازمان حق ندارد ريالي را صرف ورزش حرفه‌اي و به عبارت ساده‌تر، خرج تيمداري و باشگاه‌هاي استقلال و پرسپوليس كند و دوم عدم تصويب اختصاص يك درصد از اعتبارات تمامي دستگاه‌هاي اجرايي به ورزش.

علي سعيدلو، رئيس سازمان تربيت بدني كه از بدو به عهده گرفتن اين مسووليت در مهر سال 88 ، شاه كليد حل مشكلات ورزش ايران را افزايش بودجه مي‌دانست و از جذب بودجه 2 هزار ميليارد توماني از راه جذب يك درصد اعتبارات همه دستگاه‌هاي اجرايي براي ورزش كشور خبر داده بود، ديروز با پاسخ رد مجلس مواجه شد تا در اين زمينه با چالشي اساسي روبه‌رو شود، چرا كه رئيس سازمان تربيت بدني تاكيد كرده بود در صورت عدم تصويب اين رديف بودجه، از سمتش كناره‌گيري خواهد كرد.

ديروز مجلس با تصويب ماده 16 لايحه برنامه پنجم ضمن اين‌كه دولت را مكلف كرد به منظور توسعه ورزش همگاني، قهرماني و توسعه زيرساخت‌هاي ورزشي، اعتبارات تملك دارايي‌هاي سرمايه‌اي و هزينه‌اي مورد نياز را در رديف‌هاي مستقل در قالب بودجه‌هاي سنواتي منظور نمايد، اختصاص يك درصد اعتبارات دستگاه‌هاي اجرايي به امر ورزش را رد كرد و پرداخت هرگونه وجهي از محل بودجه كل كشور به هر شكل به ورزش حرفه‌اي را ممنوع ساخت. ضمن اين‌كه ماده 15 اين لايحه را كه طبق آن دولت مي‌توانست اماكن ورزشي را به بخش خصوصي و تعاوني واگذار كند يا اجاره دهد، حذف كرد.
با اين حال سازمان تربيت بدني كه چند سالي است دنبال خصوصي‌سازي باشگاه‌هاي استقلال و پرسپوليس است و هنوز هيچ اقدام ملموسي در اين ارتباط صورت نداده، قدر مسلم سال آينده با چالش بزرگي درباره اين دو باشگاه مواجه خواهد شد كه سالانه حدود 20 ميليارد تومان هزينه آنهاست.
سيدجلال يحيي‌زاده، رئيس كميته تربيت بدني و جوانان مجلس در اين زمينه به «جام‌جم» گفت: تنها نكته تاريك مصوبات مجلس در اين رابطه همين ممنوعيت هزينه براي ورزش حرفه‌اي بود كه به ورزش كشور ضربه خواهد زد.
يحيي‌زاده ادامه داد: در حالي كه در كشور ما، ورزش قهرماني همانند ورزش همگاني كاملا از بودجه برخوردار است و اين مساله ريشه در بخش ورزش حرفه‌اي دارد، اما وقتي ما پول، بودجه و كمك به ورزش حرفه‌اي را ممنوع كنيم؛ در واقع علاوه بر آسيب در اين بخش، ورزش قهرماني هم آسيب خواهد ديد. البته براي كمك به ورزش قهرماني و همگاني و تامين بودجه، به هر اندازه نياز باشد طبق برنامه 5 ساله مشكلي وجود نخواهد داشت.
وي درباره عدم تصويب يك درصد اعتبارات دستگاه‌هاي اجرايي به مقوله ورزش گفت: در اين خصوص افرادي معتقد بودند اصولا اين گونه بودجه‌ريزي براي ورزش مناسب ورزش نيست و برخي هم عنوان مي‌كردند اين مساله باعث به هم ريختگي بودجه و به نحوي عدم انسجام آن خواهد شد.
البته در اين روزها قرار بود سازمان تربيت بدني قدم‌هاي اوليه رابردارد، اما چون اين سازمان هيچ گونه اقدام عملي صورت نداد، نمايندگان مجلس هم بي‌انگيزه شدند، با اين حال نظر مجلس اين است كه بودجه سازمان تربيت بدني را به طور مستقل افزايش چشمگيري دهد تا ورزش با چالش دريافت يك درصد دستگاه‌هاي اجرايي مواجه نشود.
رئيس كميته تربيت بدني و جوانان مجلس در ماده 15 اين لايحه داير بر واگذاري و اجاره اماكن ورزشي به بخش خصوصي را يك اتفاق مهم توصيف كرد و گفت: اين ماده در تضاد كامل با قانون اساسي بود كه ورزش را براي عموم رايگان مي‌داند و حذف آن باعث مي‌شود همه اقشار جامعه بتوانند به امكانات ورزشي دسترسي داشته باشند. ضمن اين‌كه در رابطه با بخش خصوصي، دولت مكلف شد اعتبار مورد نياز براي پرداخت تسهيلات در قالب وجوه اداره شده، يارانه سود و كارمزد يا كمك‌هاي بلاعوض به متقاضيان بخش خصوصي و تعاوني براي احداث، توسعه و تكميل واحدهاي ورزشي را در رديف مستقل بودجه‌اي سنواتي پيش‌بيني كند.
وي با اشاره به مصوبه ديگر مجلس دربررسي لايحه برنامه پنجم در بخش ورزش گفت: طبق اين مصوبه مجلس كه البته بسيار هم مهم‌تر از آن يك درصد براي ورزش سودمند است، هر مقداري كه براي بخش عمراني يا جاري در ورزش در هر سال نياز است، در بودجه سالانه بايد مصوب شود و البته هر اندازه هم كه لازم باشد، دولت تسهيلات يا كمك‌هاي فني و اعتباري و درصد بهره بانكي بپردازد و نيز از طريق بودجه سالانه تامين مي‌شود و علاوه بر آن، اگر كمك‌هاي بلاعوضي هم براي تشويق بخش خصوصي در سرمايه‌گذاري در ورزش لازم بود، آن هم در بودجه سالانه گنجانده خواهد شد.
تصويب ماده 17 ديگر برنامه پنجم مصوبه ديروز مجلس براي ورزش بود كه طبق آن، وزارت جهاد كشاورزي موظف شد اراضي ملي غيركشاورزي به استثناي اراضي واقع در مناطق چهارگانه محيط زيست خارج از حريم شهرها و محدوده روستاها را ـ كه مورد نياز سازمان تربيت بدني است ـ به منظور احداث و توسعه اماكن و فضاهاي ورزشي با اولويت واگذاري به تعاوني‌هاي ايثارگران تامين و به طور رايگان به سازمان تربيت بدني واگذار كند.

حفاظت از علم خوب در برابر مضرات فناوري هاي نوين

Posted: 02 Nov 2010 08:07 AM PDT

با دكتر علي‌اكبر موسوي موحدي، چهره ماندگار علوم پايه در ايران
حفاظت از علم خوب در برابر مضرات فناوري هاي نوين

نكته جالب توجهي كه در بازديد از آزمايشگاه دكتر موسوي موحدي به چشم مي‌خورد، تابلويي است از ساختار پروتئين پيروات كيناز با يك فضاي توخالي و جمله‌اي از حضرت امام علي عليه‌السلام كه در اين فضا نقش بسته است: «با ايمان است كه علم ساخته مي‌شود».

دكتر علي‌اكبر موسوي موحدي، استاد ممتاز دانشگاه تهران و متولد شيراز است. او با نمره اول وارد دانشگاه ملي ايران يا همان شهيد بهشتي امروز شد و شيمي خواند و پس از آن براي تحصيل در دوره كارشناسي ارشد و دكتري به آمريكا رفت و در دانشگاه ميشيگان شرقي، فوق ليسانس را در رشته شيمي با گرايش علوم زيستي گرفت. دوران دكتري او همزمان شد با پيروزي انقلاب اسلامي و بازگشت به ايران.

او سپس بقيه دوره دكتري خود را در دانشگاه منچستر انگلستان و در رشته بيوشيمي فيزيك، رشته‌اي كه يك نگاه فيزيكي به بيوشيمي داشت، ادامه داد.

آنچه در زير مي‌خوانيد، حاصل گفت وگوي صميمانه ما با وي در مركز تحقيقات بيوشيمي ـ بيوفيزيك (IBB) است.

آنچه در ظاهر بين دانش‌آموزان دبيرستاني يا دانشجويان ديده مي‌شود، عدم تمايل و رغبت به درس شيمي است. دليل اين‌كه شما اين رشته را براي تحصيل دانشگاهي خود برگزيديد، چه بود؟

من بجز شيمي مي‌توانستم هر رشته ديگري را براي ادامه تحصيل انتخاب كنم، چون نمره بالايي داشتم، اما به خاطر علاقه زيادي كه به ملكول داشتم، رشته شيمي را انتخاب كردم و با نمره اول وارد دانشگاه ملي ايران يا همان شهيد بهشتي امروز شدم و شيمي خواندم. شيمي را دوست داشتم چون نگاهش به هستي ملكولي بود.
البته آن زمان هنوز جايگاه ملكول بخوبي پيدا نشده بود و من از باب علاقه خاصم به ملكول، رشته شيمي را برگزيدم. امروز براي شناخت هر پديده نياز است كه به آن نگاه ملكولي شود، به تعبيري شناخت با نگاه و بررسي ملكولي گره خورده است.
به نظر شما دليل ترك وطن دانشجويان نخبه ما يا همان فرار مغزها كه شاهد آن هستيم، چيست؟

من تاكنون 32 دانشجوي دكتري داشته‌ام حتي يك نفر از آنها هم براي زندگي جلاي وطن نكرده و ماندن را بر رفتن ترجيح داده‌اند. مهم‌ترين مساله، تربيت نيروي انساني است. اين كار مي‌تواند به عهده يك ...وايزر (استاد راهنما) باشد يا به عهده يك منتور (آموزگار علم و معني). ...وايزر همان استاد راهنماست، اما منتور استاد راهنمايي است كه در حقيقت مرشد دانشجو هم است و قبل از اين‌كه به آنها فرمول و آزمايش و روش علمي بياموزد، به آنها ياد مي‌دهد چگونه زندگي كنند و در دل و قلب آنها چنان نفوذ مي‌كند كه مي‌تواند آنها را بسازد و تبديل به انساني متعالي كند. منتور يعني آموزگار علم و معرفت.
در كشور ما ...وايزرها زيادند، اما منتور كم داريم و اگر بتوانيم بچه‌هايي را كه از كشور خارج مي‌شوند به دست منتورها بسپاريم داستان تغيير مي‌كند، چون منتورها به‌قدري بلند و آسماني هستند كه خواسته‌هاي آنها را برآورده مي‌كنند و اقيانوسي را كه در جايي ديگر به دنبالش هستند، به آنها نشان مي‌دهند تا بتوانند شنا كنند و همان آسماني را برايشان مهيا مي‌كنند كه بتوانند مانند عقاب پرواز نمايند و مشكلي نداشته باشند.
پس تكليف بروكراسي‌هاي اداري و سياست‌هاي دست و پاگيري كه همه جا بر سر راه محققان وجود دارد، چيست؟

يك منتور خودش را به آب و آتش مي‌زند تا تمام اين مسائل را براي دانشجو يا پژوهشگر حل كند. يك منتور دست دراز يا مبسوط اليد است و به هر جاي دنيا دسترسي دارد. الان در همين جايي كه نشسته‌ايم و همين آزمايشگاه ما مثل يك ماهواره توانمند عمل مي‌كند.
چون در اين آزمايشگاه كار علمي ـ پژوهشي اصولي صورت گرفته و يك مرجع علمي توانا شده است و از تمام دنيا به آن رجوع مي‌كنند، پس راه‌ها باز است و هركدام از بچه‌ها كه بخواهند، مي‌توانند براي فرصت‌هاي مطالعاتي به هر جايي از دنيا بروند و بعد به وطن برگردند.
من همواره تاكيد زيادي بر نگهداري نيروي انساني داشته‌ام و معتقدم علم همان اطلاعات نيست، بلكه اطلاعات كتاب و مقاله است و علم، مصرف اطلاعات است تا يك معضل حل شود و چه كسي مي‌تواند اين اطلاعات را خوب مصرف كند؟ يك عالم و يك دانشمند.
اگر نيروي انساني از كشور بيرون برود، علمش هم رفته است و اطلاعات مي‌ماند و هر كسي در هر جاي دنيا هم مي‌تواند به اطلاعات هر كسي دسترسي داشته باشد. علم ديناميك است و اطلاعات استاتيك و مهم‌ترين چيزي كه بايد به آن بپردازيم نگهداري نيروي انساني است.
شايد بد نباشد در اين‌باره مثالي بزنم. بعضي وقت‌ها فكر مي‌كنم اگر در كشور ما باران نبارد دعاي باران مي‌خوانيم يا كارهاي خوب انجام مي‌دهيم و بالاخره باران مي‌بارد، اما اگر رودخانه‌اي گل‌آلود باشد و خاك را با خودش ببرد ديگر جبران نمي‌شود و زير پايمان خالي مي‌شود.
باران مثل اطلاعات و نيروي انساني نيز مثل خاك كشور است كه ديگر جبران نمي‌شود كه بايد در كشور بمانند و در عين حال آنها به همه دنيا دسترسي داشته باشند.
امروزه شاهد آن هستيم كه اقبال زيادي به علوم زيستي نظير بيوشيمي و بيوفيزيك مي‌شود و مثلا گفته مي‌شود حدود 60 درصد از توليد دانش جهان در حوزه علوم زيستي است و تا 20 سال ديگر ساير رشته‌ها نيز به حوزه علوم زيستي ورود پيدا مي‌كنند. چرا چنين اقبال وسيعي به علوم زيستي شده است؟
دليل اين اقبال وسيع را بايد در اين دانست كه بشريت و دانشمندان تشخيص داده‌اند كه بهترين پديده‌هاي عالم و بهترين شاهكار، همين طبيعت است و گفتند تمام نيازهاي بشر در طبيعت موجود است. ما پديده‌ها را مي‌شناسيم و از روي آنها الگو برمي‌داريم.
اين علم را بيوميمتيك مي‌نامند يعني علمي كه از روي طبيعت الگوبرداري مي‌كند. قبلا هم علمي به نام بيونيك بود كه به وسيله آن هواپيما را از روي عقاب يا كشتي را از روي نهنگ ساخته بودند.
امروزه دنيا در ساخت فناوري‌هايش از طبيعت الگوبرداري مي‌كند و به همين دليل است كه جايگاه علوم‌زيستي بلند شده است و حتي رشته‌هاي علوم انساني نيز به آن روي آورده‌اند.
طبيعت، صنع خداوند است كه علاوه بر زيبايي، پديده‌هاي آن ساختاري ساخته شده است، آن طور كه اگر انسان آن را شناخت مي‌تواند از آن الگوبرداري كند و زندگي خود را كيفيت بخشد. آنچه خداوند دستور داده يا ساخته براي بشر و ديگران بهترين است و امروز اين موضوع براي دانشمندان درك شده است.دوستاني كه اعتقاد دارند بايد فقط كار كاربردي انجام داد، راه خوبي را به ملت پيشنهاد نمي‌كنند، چون كار كاربردي فقط يك يا چند مشكل را ممكن است حل كند، اما از تحقيقات بنيادي جهتدار ده‌ها كاربرد در طول زمان و حسب نياز زايش مي‌شود

رشته بيوشيمي يك نگاه شيميايي به پديده‌هاي حيات دارد و بيوفيزيك هم داراي يك نگاه فيزيكي به پديده‌هاي زيستي است. بيوانفورماتيك نگاهي اطلاعاتي و ساختاري و مدلينگ بر محور حيات دارد و بيوتكنولوژي هم يك رابط بين علوم زيستي و بازار است و بايد پديده‌ها و مكاشفات علوم زيستي را براي مردم و صنعت كاربردي كند. بيولوژي ملكولي نيز نگاه وسيع‌تر ملكولي به حيات دارد.
اين علوم درواقع زيست‌شناسي مدرن هستند. 35 سال پيش كه مركز تحقيقات بيوشيمي و بيوفيزيك تاسيس شد، هدف از آن گسترش مرزهاي دانش بود و همين بلندپروازي بود كه باعث شد امروز به يكي از جايگاه‌هاي بلند دانشگاه تهران و خاورميانه از باب توليد دانش و گسترش مرزهاي علم تبديل شود. اين مركز امروزه محل رفت و آمد بزرگان دانش از سرتاسر جهان است و با مركز آكادمي علوم جهان سوم ـ كه در ايتاليا توسط مرحوم عبدالسلام تاسيس شد ـ ارتباط قوي دارد و دانشمندان مختلف جهان سوم با هزينه آن آكادمي به اينجا مي‌آيند و كارهاي تحقيقاتي انجام مي‌دهند.
بيشتر تمركز كاري و تحقيقاتي شما در زمينه پروتئين‌هاست و روي ساختار و عملكرد آنها كارهايي انجام داده‌ايد. ساخت آنزيم پراكسيداز يكي از اين نمونه‌هاست. لطفا در اين مورد بيشتر توضيح دهيد.
پديده‌هاي حيات قانونمند ساخته شده اند، هر عملكرد آن از نگاه ملكولي داراي ساختار و حالت ملكولي است كه اگر آن ساختار ساخته شود همان عملكرد حاصل مي‌شود.
يكي از كارهايي كه من در 5 ـ 4 سال اخير انجام داده‌ام، ساخت آنزيم‌هاي مصنوعي از روي مدل آنزيم طبيعي پراكسيداز بوده است كه اين آنزيم پراكسيد هيدروژن را به اكسيژن و آب تبديل مي‌كند.
پراكسيد هيدروژن يك سم است، اما آنزيمي هست كه آن را به آب و اكسيژن تبديل مي‌كند. در بدن ما كاتالاز وجود دارد كه اين كار را انجام مي‌دهد. اين آنزيم جايگاه فعالي دارد كه ما آن را شناسايي و الگوسازي كرديم و گروه پروستتيك هيم را به جاي اين‌كه روي پروتئين بگذاريم، روي ميسل گذاشتيم. ميسل‌ها مجموعه‌اي از دترجت‌ها هستندكه مثل پروتئين گلوله مي‌شوند و درون آن نيروهاي آب گريز و بيرونش را نيروهاي آب دوست تشكيل مي‌دهد.
ما تا الان توانسته‌ايم با ساخت آنزيم‌هاي مصنوعي تا 40?درصد فعاليت بيولوژيك آنزيم طبيعي را به دست آوريم و با گذاشتن پا جا پاي طبيعت مي‌توانيم از اين هم فراتر برويم و به اميد روزي كه به 100 درصد برسيم. اين موضوع در صنعت كاربرد فراواني دارد و واكنش‌هاي صنعتي‌اي هستند كه بايد پراكسيد هيدروژن آنها را از بين برد يا اين‌كه بايد فنل را از فاضلاب بيرون كشيد. آنزيم پراكسيداز اين كار را مي‌كند، اما گران است و در دماي بالاتر از 70 درجه ساختار و در نتيجه عملكردش تغيير مي‌كند؛ اما اين آنزيم‌هاي مصنوعي تا دماي بالاتر مي‌توانند عملكردشان را حفظ كنند و به‌صرفه‌ترند. اين يك حركت طبيعي بود كه ما از آن الگو گرفتيم و به آن بيوميمتيك گفته مي‌شود.
مي‌توانيد يكي ديگر از نمونه‌هاي تحقيقاتي خود در زمينه پروتئين‌ها را نام ببريد؟

از ديگر تحقيقات جالبي كه ما انجام داده‌ايم بررسي هموگلوبين پرندگان به منظور افزايش كارايي مصرف اكسيژن بوده است. پرندگان مي‌توانند براحتي در ارتفاعات بالا پرواز كنند و هيچ‌گونه مشكل افت اكسيژن هم در آنها ديده نمي‌شود. پروتئيني كه در بدن مسووليت نقل و انتقال اكسيژن و دي‌اكسيدكربن را به عهده دارد، هموگلوبين نام دارد. اين پروتئين اكسيژن را از ريه مي‌گيرد و به بافت برده و در آنجا آزاد مي‌كند و دي‌اكسيدكربني را كه در نتيجه سوخت و ساز در بافت‌ها توليد شده است، برداشته و به ريه مي‌آورد و در آنجا آزاد مي‌كند. اين عمل همان دم و بازدم است.
ما پرندگاني را كه در ارتفاعات مختلفي مثل 2000، 4000، 6000 ، 8000 و 10000 متر پرواز مي‌كردند انتخاب و هموگلوبين را از خون آنها جدا كرديم و مشاهده كرديم كه هرچه پرنده بلندپروازتر است، هموگلوبين او آب‌گريزتر مي‌شود. با ادامه مطالعه دريافتيم كه وقتي اين نيرو زيادتر مي‌شود، آزادسازي اكسيژن هم بالاتر مي‌رود.
گرچه اين تحقيق يك تحقيق بنيادي بود، اما استفاده‌هاي زيادي براي كشف دارو دارد. خيلي بيماري‌هايي هستند كه بر اثر آنها اكسيژن به بافت نمي‌رسد و اين تحقيق مي‌تواند مدل خوبي براي ساخت دارو براي آنها باشد.
پس بهتر است بگوييم تاكيد شما بر انجام تحقيقات بنيادي است؟

مهم‌ترين بحث من اين است كه بايد اول تحقيقات بنيادي جهتدار انجام داد تا در نتيجه آن ده‌ها كاربرد پيدا شود، پس دوستاني كه اعتقاد دارند بايد فقط كار كاربردي انجام داد، راه خوبي را به ملت پيشنهاد نمي‌كنند، چون كار كاربردي فقط يك يا چند مشكل را ممكن است حل كند، اما از تحقيقات بنيادي جهتدار ده‌ها كاربرد در طول زمان و حسب نياز زايش مي‌شود.
به اعتقاد من براي تحقيقات بنيادي جهتدار بايد سرمايه‌گذاري وسيع و كلان كرد تا بتوان پس از شناخت و تشخيص به حل معضلات مردم پرداخت، مطمئنا در اين صورت كار كاربردي و توليد نوآوري و فناوري بومي حاصل خواهد شد.
از ديگر زمينه‌هاي تحقيقاتي شما، بررسي تاثير امواج تلفن همراه روي هموگلوبين انسان بوده است. ممكن است نتايج تحقيقات و توصيه‌هاي احتمالي خود را براي كاربران اين وسيله رايج و همگاني بفرماييد؟

من علم بد نمي‌شناسم، اما تكنولوژي بد زياد سراغ دارم. علم خوب است، اما تكنولوژي برمي‌گردد به استفاده از علم. يكي از اين استفاده‌هاي بد تلفن موبايل است. فركانس اشعه موبايل حدود 940 مگاهرتز است.
ما اين اشعه را به مدت يك ساعت روي هموگلوبين اثر داديم و ديديم باعث تغيير ساختار آن مي‌شود، به طوري كه نمي‌تواند بخوبي اكسيژن را جابه‌جا كند.
اين كارمان را به صورت يك مقاله بين‌المللي خوب به دنيا ارائه كرديم. روي هموگلوبين بيماران تالاسمي هم كار كرديم و ديديم وسعت آن خيلي بيشتر از افراد عادي است و علاوه بر آن اشعه موبايل به صورت برگشت‌ناپذيري در آن مي‌ماند، در حالي كه در يك فرد سالم پس از يك هفته از بين مي‌رود.
لذا من به اين نتيجه رسيدم كه وقتي كسي از گوشي تلفن موبايل استفاده مي‌كند بايد شرايط و بيماري خود را هم در نظر بگيرد و متاسفانه اينها در دنيا تبيين نشده‌اند.
مثلا بايد مشخص كرد كه يك بيمار تالاسمي چه مقدار و در چه شرايطي مي‌تواند با موبايل صحبت كند. همچنين گفته مي‌شود كه زير سقف بسته يا درون خودرو با موبايل صحبت نكنيد يا اين كه اگر دارو مصرف كرده‌ايد، اگر همزمان با تلفن موبايل صحبت كنيد اين دو همديگر را تشديد مي‌كنند.
اين اتفاق در موقعي كه با كامپيوتر يا مايكروفر كار مي‌كنيد و از تلفن موبايل هم استفاده مي‌كنيد ديده مي‌شود. لذا ما بايد تلفن موبايل را فقط در شرايط اضطرار استفاده كنيم.
يعني توصيه شما اين است كه بايد گوشي تلفن همراه در اكثر اوقات خاموش باشد؟

گوشي خود من معمولا خاموش است، مگر اين‌كه كاري ضروري داشته باشم كه در اين صورت آن را روشن مي‌كنم و در كمتر از يك دقيقه آن هم زير سقف آسمان از گوشي خود استفاده و دوباره آن را خاموش مي‌كنم.
در شرايطي هم كه نياز باشد آن را روشن بگذارم حتما در يك متري خود قرار مي‌دهم. به نظر من فرهنگ استفاده از تلفن موبايل در جامعه ما بايد تصحيح شود.
البته مشكل بزرگ‌تري نيز در اثر كار با تلفن همراه وجود دارد كه همان مشكل نسلي است. به عبارت دقيق‌تر، موبايل باعث پارگي دي‌.ان.‌اي مي‌شود كه به نسل‌هاي بعدي منتقل شده و بيماري‌هايي را به وجود مي‌آورد. اين موضوع در چندين مقاله معتبر هم ذكر شده است.
پس لطفا براي ما نسخه‌اي در رابطه با استفاده از اين تكنولوژي بپيچيد.

نمي‌توانم نسخه خاصي بپيچم، اما مي‌توانم بگويم وقتي من يك ساعت اشعه تلفن موبايل را روي هموگلوبين تاباندم، تغييرات ساختاري و عملكردي ديدم و مشاهده كردم كه در بيماران تالاسمي اين اتفاق ابدي است و نيز خوانده‌ام كه تلفن موبايل مشكلاتي را براي نسل‌هاي بعدي ما به وجود مي‌آورد؛ پس بايد از آن زير سقف آسمان، كوتاه‌مدت و در مواقع اضطراري استفاده و بعد هم آن را خاموش كرد.
شما به عنوان يك چهره برجسته علمي كشور، شأن علمي را چگونه بيان مي‌كنيد؟
من براي علم 3 پايه قائل هستم كه اگر نباشند انسان به مشكل برمي‌خورد. اولين پايه اخلاق است. براي مثال، اخلاقي كه يك زيست‌شناس بايد داشته باشد تا اگر مي‌تواند آزمايش خود را با 15 موش انجام دهد، 40 موش را به كشتن ندهد. اين اخلاق براي كسي كه داده علمي به دست مي‌آورد هم مصداق دارد. مي‌دانيد كه به دست آوردن يك داده علمي صحيح نياز به تكرار دارد و نتيجه كار بايد تكرارپذير باشد، اما دانشجو و محقق يكي دو بار آزمايش را تكرار مي‌كند و چون خسته شده است بقيه‌اش را عددسازي مي‌كند و همين كار است كه آينده را خراب مي‌كند.
توليد پلاستيك هم نمونه ديگري از بي‌اخلاقي علمي است؛ اين پلاستيك‌ها سرطان‌زايند و با خاك دوست نيستند، اما عده‌اي تنها به خاطر سود اقتصادي خود اخلاق را زير پا مي‌گذارند. پس علم بايد با اخلاق همراه باشد.يكي ديگر از پايه‌هاي علم، عقل است. حضرت امام صادق عليه‌السلام در جايي در تعريف عقل فرموده‌اند كه هر جا عبوديت خدا باشد، عقل هم مي‌آيد.
يعني هر جا تمام خوبي‌ها هست عقل هم همانجاست و اگر ما علم‌مان را با عقل‌مان تركيب كنيم به جاي خوبي خواهيم رسيد. عقل هم نوعي ايمان است. من از وقتي آزمايشگاهم را راه انداخته‌ام در سر در آن تابلويي نصب كرده و رويش يكي از گفته‌هاي حضرت امام علي(ع)‌ را درون يك پروتئين نوشته‌ام: با ايمان علم ساخته مي‌شود.
به نظر من اگر مومن نباشد علمي هم نيست. علم ايمان مي‌خواهد يعني مومن هست كه بايد تكه‌تكه‌هاي علم را به هم وصل كند.پايه ديگر علم نيز الهام است و به اعتقاد من وقتي علم بالاتر مي‌رود دسترسي به ملكوتيان عالم هم بالاتر مي‌رود و به همين دليل است كه بايد دانشمندان را چراغ زمين ‌ناميد. علم پاك است پس پاكان هستند كه مي‌توانند علم بهتري را به وجود آورند. قرآن هم مي‌گويد پرهيزگار باشيد تا به شما علم داده شود. چشمه اصلي علم از پاكي است.
نيوتن هم در جايي اشاره كرده است كه تمام مكاشفاتش را از كتاب مقدس گرفته است و من هم هميشه عرض كرده‌ام كه تمام آثار منتشر شده خود را از قرآن الهام گرفته‌ام، چون هر روز چند دقيقه از قرآن الهام گرفته‌ام.علم پوششي دارد و بايد درون يك صدف قرار بگيرد و اگر اين صدف نباشد از درون آن تلفن موبايل، داروهاي بد، پلاستيك و آلاينده‌ها و نوشابه‌هاي سرطانزا بيرون مي‌آيد.
علم شأني دارد و خداوند هم پشتيبان عالمان است و خودش هرچه را ساخته است به اين قشنگي و محكمي ساخته است؛ چون علمش در آن جريان و سيلان داشته است.من علم بد نمي‌شناسم، اما تكنولوژي بد زياد سراغ دارم. در واقع علم خوب است، اما تكنولوژي برمي‌گردد به استفاده از علم. يكي از اين استفاده‌هاي بد، تلفن موبايل است

آنچه خداوند ساخته است بهترين است و انسان عالم براي ساخت فناوري بايد از آن الگو بگيرد. براي موفقيت از اين الگوبرداري نياز است كه به دانش فراوان و گوناگون دست يابيم.
با علم كم نمي‌توان خوب الگوبرداري كرد. همكاري علمي و پژوهشي با ديگران و مباحثه عميق علمي راه اصلي براي ساخت فناوري‌هاي زيست سازگار طبيعي است. امروز بايد شعار ساخت فناوري‌هاي طبيعي را داد تا بشر آسوده زندگي كند.
آيا ناگفته‌اي هست كه دوست داريد به آن هم اشاره‌اي داشته باشيد؟
يكي از تحقيقات بسيار خوبي كه ما در مركز تحقيقات بيوشيمي ـ بيوفيزيك با همكاري يك گروه فرانسوي انجام داده‌ايم، تحقيقات روي شير شتر بوده است.
من معتقدم شتر حيواني بسيار پيشرفته با تكنولوژي بسيار بالاست؛ شير آن مثل شير مادر و غيرآلرژيك است و داراي پپتيدهايي است كه هم آنتي‌اكسيدان هستند و هم فشار خون را پايين مي‌آورند و هم تا 40 درصد استخوان‌سازي مي‌كنند و ضد ميكروبند و سلول‌هاي سرطاني را نيز از پا درمي‌آورند. خداوند هم در آيه‌اي از قرآن فرموده است به چگونگي آفرينش شتر بنگريد.
ما در اين تحقيق شير شتر را با شير ساير حيوانات مقايسه كرديم و دريافتيم كاملا با آنها متفاوت است. امروزه در دنيا شعاري داده مي‌شود كه مي‌گويد داروي ما همان غذاي ماست و شير شتر يك داروي خوب است.به نظر من مي‌توان با افزودن پپتيدهاي شير شتر به شير گاو، شيري براي بيماران فشار خوني يا ساير بيماري‌ها تهيه كرد. به هر حال اين موضوع مهمي است كه آيندگان از اين حيوان بسيار بهره‌مند خواهند شد و به سلامت زيست خواهند كرد.
IBB كجاست؟
دکتر علي‌اکبر موسوي موحدي، متولد 1331 و دکتري بيوشيمي از دانشگاه منچستر انگلستان است. اين استاد بيوشيمي كه چندي پيش به عنوان چهره ماندگار معرفي شد ازجمله برجسته‌اي است كه در مرکز تحقيقات بيوفيزيک ـ بيوشيمي دانشگاه تهران مشغول به فعاليت است.
در سال 1354 مرکز تحقيقات بيوفيزيک ـ بيوشيمي كه در ميان اهل علم به ibb معروف است با انگيزه تربيت نيروي متخصص در سطح تحصيلات تکميلي و انجام تحقيقات پايه، برقراري ارتباط با ديگر دانشگاه‌ها و موسسات مختلف از طريق سمپوزيوم، سمينار، برنامه‌هاي مبادله‌اي، تهيه امکانات لازم براي محققان، استادان و پخش برنامه‌هاي اين مرکز از طرق مکاتبه و نشر کتاب و مجلات تاسيس شد.
هم‌اکنون 3 گروه آموزشي يعني گروه بيوشيمي، گروه بيوفيزيک و گروه بيوانفورماتيک در اين مرکز فعاليت مي‌کنند و بخش فراواني از مقالات شناخته شده اين مرکز در سرتاسر جهان، در کنفرانس‌ها و مجلات بين‌المللي به چاپ مي‌رسد.
مرکز تحقيقات بيوشيمي ـ بيوفيزيک به عنوان يکي از مراکز نامور وابسته به دانشگاه تهران شناخته مي‌شود و به همين دليل از موقعيت بالايي نسبت به ديگر مراکز تحقيقاتي کشور برخوردار است.
بيوفيزيك يكي از رشته‌هاي علمي ميان‌رشته‌اي به شمار مي‌رود كه در آن محققان مي‌كوشند با استفاده از روش‌هاي فيزيك سيستم‌هاي زيستي بيولوژيك را مورد بررسي قرار دهند. همه ساختارهاي زيستي و در تمام رده‌ها از ملكول‌ها گرفته تا تمام زيست ساختارها و حتي يك اكوسيستم كامل مورد بررسي اين رشته قرار مي‌گيرند.
تحقيقات بيوفيزيك همپوشاني بسيار وسيعي با رشته‌هاي ديگري همچون بيوشيمي، ‌نانوفناوري، ‌مهندسي‌ زيستي و بيولوژي سيستم‌ها دارد.
از سوي ديگر شيمي ‌زيستي يا شيمي‌ بيولوژيكال كه به بيوشيمي نيز معروف است بررسي و مطالعه فرآيندهاي شيميايي در موجودات زنده است.
اين رشته نيز همانند بيوفيزيك همه رده موجودات زنده را دربر مي‌گيرد و آنها را مورد مطالعه قرار مي‌دهد.
بسياري از مطالعات بيوشيمي به ساختارها و عملكردهاي تركيبات ملكولي مانند پروتئين‌ها، ‌كربوهيدارت‌ها، ‌ليپيدها و و اسيدنئوكليك‌ها مي‌پردازد.
در سال‌هاي اخير بيوشيمي توانسته است موفقيت‌هاي زيادي را توضيح فرآيندهاي مربوط به موجودات زنده به دست آورد.
تحقيق روي دو رشته فيزيك زيستي يا بيوفيزيك و بيوشيمي باعث شده است تا درك ما از روش عملكردي يك ساختار زنده به طور اساسي تغيير كند.
وابستگي نزديك و همپوشاني بزرگي كه اين دور حوزه تحقيقاتي ميان‌رشته‌اي با يكديگر دارند باعث شده تا اين دو رشته و محققان آن كمك‌هاي زيادي را به رشد متقابل حوزه‌ها انجام دهند و به همين دليل وجود چنين مركزي با چنين اعتباري توانسته است باعث رشد جدي در توسعه علمي در اين حوزه‌ها شود.
بسياري از مقالات و کتب منتشر شده اين مرکز هرساله بازتاب داخلي و خارجي دارد. بعلاوه اساتيد و محققان بسياري از اقصا نقاط جهان از قبيل آمريکا، فرانسه، آلمان، ژاپن، روسيه و... براي فرصت‌هاي تحقيقاتي به اين مرکز مي‌آيند. مرکز بيوشيمي ـ بيوفيزيک با تعدادي از مراکز خارج از ايران همکاري داشته و تحقيقاتي انجام مي‌دهد. همچنين اين مرکز توسط تواس (TWAS) به عنوان يكي از مراکز تحقيقات عالي برجسته کشور شناخته شده و توسط Third World Science Academy حمايت مي‌شود.
فرهنگستان علوم كشورهاي در حال توسعه (TWAS) توسط گروهي از دانشمندان برجسته کشورهاي جنوب با پيشگامي پروفسور عبدالسلام، برنده پاکستاني جايزه نوبل و با هدف ارتقاي ظرفيت علمي اين کشورها تشکيل شده است.از سال 1986 تواس از تحقيقات علمي در بيش از 100 کشور جهان در قالب برنامه‌هاي گوناگون حمايت کرده و با يونسکو، مرکز تحقيقات فيزيک نظري عبدالسلام (ICTP)، شوراي بين‌المللي علوم (ICSU)، بنياد جهاني علوم (IFS) و برنامه جهاني علوم (ISP) همکاري نزديک دارد. اين مركز تلاش دارد كشورهاي در حال توسعه يا جهان سوم را در رسيدن به توسعه علمي كه يكي از پايه‌ها و نيازهاي توسعه پايدار است كمك كند،‌ با معرفي مراكز تحقيقاتي پيشرو و استاندارد زمينه‌هاي ارتباط ميان آنها و ديگر فعالان از يك سو و از سوي ديگر معرفي آنها را به جامعه جهاني معرفي مي‌‌كند.
فريبا فرهاديان / جام جم

انجمن ادبي بيدل در زادگاهش

Posted: 02 Nov 2010 08:06 AM PDT

براده‌ها
انجمن ادبي بيدل در زادگاهش
عليرضا قزوه، مدير مركز تحقيقات فارسي دهلي‌نو از افتتاح نخستين انجمن ادبي بيدل در شهر پتنا (عظيم آباد) هند، زادگاه بيدل خبر داد. اين انجمن قرار است جلسات منظمي را در حوزه زبان و ادبيات فارسي برگزار كند./ فارس

سفر ذهني دريا به سرزمين شام

فيلم بانوي كوچك خورشيد به كارگرداني و تهيه‌كنندگي «داوود آتش‌افروز» در مشهد ساخته شد.
اين فيلم اثري فانتزي، مذهبي در قالب كودك و نوجوان است و داستان دختر بچه‌اي 8 ساله به نام دريا را روايت مي‌كند كه در يك سفر ذهني به همراه فرشته مهربون، سيندرلا، سفيد برفي و زيباي خفته به سرزمين شام مي‌رود و با حضرت رقيه(س) ملاقات مي‌كند./ جام جم
كنسرت علي رستميان

علي رستميان، در تهران كنسرت مي‌دهد. اين خواننده موسيقي سنتي، 8 تصنيف را كه پيش از اين با آهنگسازي پيمان خازني در قالب يك آلبوم منتشر كرده بود، روي صحنه خواهد خواند./ فارس
كنسرت نواي شرقي در تالار وحدت

كنسرت گروه موسيقي نواي شرقي به سرپرستي شايان شكرابي، 24 آبان در تالار وحدت برگزار مي‌شود. اين كنسرت در قالب دو نوازي پيانو با همراهي كوارتت زهي با اجراي قطعات سنتي و فولكلور موسيقي ايران اجرا مي‌شود./ جام‌جم
كشف مقبره‌هاي تاريخي در مالتا

در جريان احداث يك مدرسه در كشور «مالتا»، بقاياي چندين مقبره از يكي از تمدن‌هاي ناشناخته جهان با قدمتي چند هزار ساله كشف شدند. به گزارش مالتا تايمز، تا به حال بقاياي 7 مقبره از دوره تاريخي پونيك كشف شده و كاوش‌ها براي كشف مقبره‌هاي بيشتر ادامه دارد./ ايسنا
رديف موسيقي با روايت كسايي

آلبوم «رديف موسيقي با روايت ني استاد سيد حسن كسايي» شامل 4 لوح فشرده كه استاد گوشه‏هاي دستگاه‌هاي موسيقي ايراني را با ني روايت كرده‏اند، همراه با كتابچه‏اي تا پايان آبان ماه روانه بازار خواهد شد./ ايسنا
انيميشن پرفروش‌ها

در ايام هالووين و داغي گونه فيلم‌هاي ژانر وحشت و پرمخاطب بودن سينماي ترسناك، «من نفرت‌انگيز» در صدر فهرست پرفروش‌ترين‌هاي جهان ايستاد. «من نفرت‌انگيز» كه در واقع اولين انيميشن سه‌بعدي شركت يونيورسال است، درباره يك شخصيت شرور دست و پا چلفتي است كه نقشه دزديدن ماه را مي‌كشد تا اين‌كه 3دختر بچه يتيم وارد زندگي‌اش مي‌شوند./ ايسنا
تجديد چاپ كتاب‌هاي پيرزاد

رمان «چراغ‌ها را من خاموش مي‌كنم» نوشته زويا پيرزاد به چاپ سي‌وششم مي‌رسد. اين رمان برگزيده جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي ايران در سال 81 شده و جايزه‌هاي ادبي هوشنگ گلشيري و مهرگان ادب و لوح تقدير جايزه «يلدا» را هم به خود اختصاص داده است. همچنين از ديگر آثار پيرزاد، «سه كتاب» او شامل مجموعه‌هاي داستان «طعم گس خرمالو»، «يك روز مانده به عيد پاك» و «مثل همه عصرها» به چاپ بيستم و رمان «عادت مي‌كنيم» به چاپ بيست‌ويكم رسيده‌اند./ ايسنا
درگذشت بنيانگذار اپراي ايران

اولين باغچه‌بان بنيانگذار اپراي ايران در سن 82 سالگي در استانبول درگذشت.
اولين باغچه‌بان، بنيانگذار اپراي ايران در مرسين تركيه از مادري فرانسوي و پدري ترك متولد شد و پس از ازدواج با ثمين باغچه‌بان به ايران آمد.
باغچه‌بان جدا از كار اپرا، در رسيتال‌هاي متعدد، آثاري از همسر خود و دوست ديرينش، حسين ناصحي را به اجرا در‌آورد. در ميان اين آثار، درخت سرو از ثمين و رقص در دربار شاه سمنگان شهرت بيشتري يافته است. / فارس
تقدير از 2 سينماگر در جشنواره حقيقت

در چهارمين جشنواره بين‌المللي فيلم مستند سينماحقيقت از «خسرو سينايي» كارگردان سينماي مستند و «ابراهيم كيهاني» مستندساز و تهيه‌كننده سينماي مستند تقدير خواهد شد. چهارمين جشنواره بين‏المللي فيلم مستند ايران از 17 تا 21 آبان‏ماه 1389 در سينما فلسطين و سينما سپيده برگزار خواهد شد./ جام‌جم

جشن 86 سالگي مرتضي احمدي

Posted: 02 Nov 2010 08:05 AM PDT

در اين مراسم از آلبوم «صداي طهرون» رونمايي شد
جشن 86 سالگي مرتضي احمدي


شامگاه يكشنبه، تالار وحدت ميزبان جشن تولدي بود كه در آن چهره‌هايي از شاخه‌هاي گوناگون هنري و از نسل‌هاي متفاوت حاضر بودند.

اگرچه جشن‌هاي تولد هميشه با سرور همراه هستند، اما آن شب اين شادي دوچندان بود، چرا كه به مناسبت 86 سالگي هنرمندي برگزار مي‌شد كه با هنرش براي 7 دهه خنده بر لبان مردم نشانده بود.


جمشيد مشايخي، بهزاد فراهاني، مرضيه برومند، حسين عليزاده، صابر ابر و... از جمله هنرمندان حاضر در جشن تولد 86 سالگي مرتضي احمدي بودند كه متناسب با فضاي مراسم، سخناني را در تجليل از اين هنرمند پيشكسوت برزبان آوردند.
به گزارش خبرنگار ما، در اين مراسم كه با رونمايي آلبوم موسيقي «صداي طهرون» از مرتضي احمدي همراه بود، زودتر از همه، مرضيه برومند روي صحنه رفت و گفت: مرتضي احمدي تاج‌سر همه‌ و شكرپاره و حبه نبات است. او به سادگي و خوشمزگي دمپختك و نان سنگك است كه همه‌ ما خيلي دوست داريم و ياد بچگي‌هايمان مي‌اندازد.
برومند با بيان اين‌كه مرتضي احمدي تبلور فرهنگ ماست، اضافه كرد: او يك هنر ندارد، جامع‌هنر است، در اين سن و سال مي‌نويسد و ضبط مي‌كند. پيگير فولكلور ماست. حيف است از اين همه هنر او خوب استفاده نكنيم. اميدوارم كارهايشان خوب منتشر شود تا بيشتر بهره‌مند شويم.
حسين عليزاده، ديگر سخنران اين جشن تولد بود. او با اشاره به اين كه مرتضي احمدي يادآور هويت اصيل ايراني است، افزود: وقتي نام او را مي‌بريم، انگار از هفت‌هنر سخن مي‌گوييم. وقتي براي اين برنامه دعوت شدم اصلا تعجب نكردم، زيرا وقتي نام او آمد، فهميدم جشن تولد يكي از استادان من است، او مرا به ياد علي‌اكبر خان شهنازي مي‌اندازد.
اين آهنگساز و نوازنده تار با اشاره به اين‌كه مرتضي احمدي همواره يادآور خاطرات شاد ملت ايران است، گفت: نسل‌هاي مختلف وقتي نام او را مي‌شنوند فورا ياد هويت اصيل خود مي‌افتند. برايم باعث افتخار بود در تولد هنرمندي سخن بگويم كه مرا ياد اسطوره‌هاي وطنم و به ويژه شادي مي‌اندازد. براي چند ساعت از غم فاصله گرفتم، چون او هميشه يادآور شادي است.
در ادامه مراسم نوبت به جمشيد مشايخي رسيد تا از سال‌ها همكاري‌اش با مرتضي احمدي بگويد. او با يادآوري پيش‌پرده‌خواني‌هاي مرتضي احمدي، در سخناني كوتاه گفت: امشب شب خنده و عشق است. هنرمندان عاشق مردم‌ هستند و دوست دارند ملت هميشه شاد باشند.
بعد از آن و با دعوت مشايخي، مرتضي احمدي در ميان تشويق حاضران به صحنه آمد و با يادآوري خاطراتش در دوران كودكي و در زماني كه به روحوضي علاقه‌مند شده بود، گفت: در جنوبي‌ترين نقطه‌ تهران به دنيا آمدم و عاشق آنجا هستم، اما اين تهران ديگر آن طهران نيست و ما برايش آه مي‌كشيم. دلم مي‌خواست، ضربي‌خواني محبوب شود.
او ادامه داد: اوايل دهه 20 اولين ضربي‌ را در تئاتر خواندم. هميشه به دوستانم مي‌گفتم آنچه را كه تجربه مي‌كنند، روي كاغذ بنويسند. نسل گذشته را نفرين مي‌كنيم كه چيزي براي ما نگذاشتند، اما ما هم همان كار را مي‌كنيم، دوستانم اين تجربه‌ها را ننوشتند، اما من پيگيري كردم و نوشتم.
احمدي يادآور شد: اوايل دهه 40 كمي آواز را هم چاشني ضربي‌خواني كردم كه خيلي مورد توجه قرار گرفت. در جستجوي هنرمندان تخت‌حوضي حتي تا شهرستان‌ها هم رفتم. آنها را ديدم كه در نهايت فقر زندگي مي‌كردند، اما مردم را شاد مي‌كردند و مي‌خنداندند و اين هنر بزرگشان بود.
بعد از آن كه كيك جشن تولد 86 سالگي مرتضي احمدي از سوي او بريده شد، بهزاد فراهاني كه روي صحنه بود، گفت: اين مرد با همه‌ هنرش مرد بسيار خجالتي است. شرم شرقي مردانه‌ مرتضي برآمده از منش انساني اوست و اينچنين است كه اسطوره‌ سينما و تئاتر ماست.
در پايان مراسم، بابك چمن‌آرا، تهيه‌كننده آلبوم صداي طهرون با اشاره به اين كه 12 قطعه از ضربي‌هاي مرتضي احمدي با مجوز ارشاد در اين مجموعه گردآوري شده است، از انتشار آن در سطح كشور خبر داد و ابراز اميدواري كرد فرهنگ شفاهي تهران و ديگر نقاط كشور با حمايت وزارت ارشاد از هنرمندان پيشكسوت در اختيار نسل آينده قرار گيرد.

معرفي راه‌يافتگان نهايي كتاب سال شعر جوان

Posted: 02 Nov 2010 08:04 AM PDT

كتاب‌هاي راه‌يافته به مرحله پاياني چهارمين دوره كتاب سال شعر جوان (يادبود قيصر امين‌پور) توسط هيات داوران اين جايزه معرفي شدند.

بر اين اساس پس از بررسي مقدماتي و داوري 248 عنوان كتاب رسيده به دبيرخانه چهارمين دوره كتاب سال شعر جوان، جمعا 20 اثر در دو گروه كلاسيك و شعر نو (نيمايي و سپيد) به مرحله پاياني اين جايزه راه يافته‌اند كه اسامي اين آثار (به ترتيب حروف الفبا) به اين شرح اعلام شده است:

كتاب‌هاي بخش كلاسيك: «با چتر در ميانه باران بايستيم» نيما فرقه (سوره مهر)، «پايتخت جهان» مرتضي حيدري آل‌كثير (حوزه هنري خوزستان)، «چشم‌هاي تو قهوه ترك است» آرش پورعليزاده (شاني)، «چهار پرتره از ماه» محمدجواد آسمان (آرام ‌دل)، «چه عشق‌ها» محمدجواد آسمان (انتشارات فصل پنجم)، «خانمي كه شما باشيد» حامد عسكري (شاني)‌، «كمي بهار و پنجره» محسن عابدي (انتشارات هنر رسانه ارديبهشت) و «هميشه حق با ديوانه‌هاست» اصغر عظيمي مهر (انتشارات فصل پنجم)‌.
كتاب‌هاي بخش شعر نو (نيمايي و سپيد) نيز به اين شرح معرفي شده‌اند: «آويخته از عقربه دوازده» سپيده داداش‌زاده (نشر فرهنگ ايليا)، «الف تا ي» علي اسداللهي (نشر آهنگ ديگر)، «چوپان كلمات» مزدك پنجه‌اي (نشر فرهنگ ايليا)، «خوابگرد و جاده‌هاي بي‌پا» مريم فتحي (نشر آهنگ ديگر)، «در ادامه بادها» كاظم واعظ‌زاده (انتشارات آواي كلار)، «شمس از قونيه با قطار برگشت» محسن بوالحسني (انتشارات نوح نبي)، «عبدالقادري از جنگل آمده بود» سهند آقايي (انتشارات جوانه توس)، «فردا به فواره مي‌رويم» ندا اسدي (انتشارات ثالث)، «قزل‌آلاي خال‌قرمز» مجيد سعدآبادي (انتشارات دفتر شعر جوان)، «گوش‌هاي هر كس، غارهاي كله اوست» آنيما احتياط (انتشارات نگيما)، «مترسك‌ها حلبي راه مي‌روند» آزاده صالحيان (انتشارات شاملو) و «مويه از لاك‌پشت‌هاي سي‌وسه» وحيد ضيايي (انتشارات هنر رسانه ارديبهشت)‌.

كتابخانه‌ ملي و كانون پرورش فكري به استقبال هفته كتاب مي‌روند

Posted: 02 Nov 2010 08:04 AM PDT

در حالي كه تا آغاز هجدهمين دوره هفته كتاب جمهوري اسلامي ايران تنها 2 هفته باقي‌مانده است روز گذشته سازمان اسناد و كتابخانه ملي و كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان برنامه‌هاي خود را براي برپايي هرچه باشكوه‌تر اين هفته اعلام كردند.

به گزارش خبرنگار ما، كتابخانه ملي 10 برنامه مختلف را براي هفته كتاب برنامه‌ريزي كرده است كه شايد مهم‌ترين آن برپايي نخستين نمايشگاه اسناد كتاب و كتابخانه در كتابخانه ملي است.

همچنين با توجه به نامگذاري اولين روز هفته كتاب به نام «وحدت حول محور قرآن و عترت»، نمايشگاهي نيز از 23 آبان به مدت يك هفته با عنوان «گزيده قرآن‌هاي خطي كتابخانه ملي» برپا خواهد شد.
برگزاري چند كارگاه آموزشي ويژه براي اعضاي كتابخانه ملي با موضوعات «آشنايي با نگارش علمي»، «آشنايي با كتابخانه ملي و خدمات آن» و «جست‌وجوي منابع علمي رايگان از طريق موتور جست‌وجوي گوگل» از ديگر برنامه‌هاي كتابخانه ملي است.
دهمين آيين بزرگداشت حاميان نسخ خطي هم ديگر برنامه‌اي است كه به مناسبت اين هفته قرار است در كتابخانه ملي برگزار شود كه زمان برپايي آن روز 29 آبان خواهد بود.
از سوي ديگر كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان هم برنامه‌هاي خود را به مناسبت هفته كتاب در 30 استان كشور به صورت همزمان برگزار خواهد كرد كه از آن ميان مي‌توان به برپايي چهاردهمين جشنواره كتاب كودك و نوجوان و جشن كتاب و كتابخواني در كليه مراكز فرهنگي و هنري سراسر كشور اشاره كرد.
معرفي اعضا و مربيان موفق در عرصه كتاب و كتابخواني و نقد و بررسي كتاب نيز از ديگر برنامه‌هايي است كه اين مركز فرهنگي براي هفته كتاب در نظر گرفته است.
برگزاري 700 نمايشگاه و فروشگاه كتاب كودك و نوجوان در 30 استان و برپايي نمايشگاه آثار مربيان و اعضا با موضوع كتاب از ديگر فعاليت‌هاي كانون پرورشي در هفته كتاب خواهد بود.
هجدهمين دوره هفته كتاب جمهوري اسلامي ايران 23 تا 30 آبان‌ سال‌جاري در سراسر كشور برگزار خواهد شد.

رئيس انجمن نقاشان: اطلاعي درباره هشتمين دوسالانه نقاشي نداريم

Posted: 02 Nov 2010 08:03 AM PDT

پيش از اين مدير هنرهاي تجسمي وزارت ارشاد از برگزاري اين دوسالانه در خراسان خبر داده بود
رئيس انجمن نقاشان: اطلاعي درباره هشتمين دوسالانه نقاشي نداريم
رئيس انجمن نقاشان با اظهار بي‌اطلاعي از برگزاري هشتمين دوسالانه نقاشي در خراسان گفت كه صحبتي با آنها در زمينه انجام اين دوسالانه نشده است.

به گزارش مهر، محمود شالويي، مدير امور تجسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در حالي 2 روز قبل از برگزاري هشتمين دوسالانه نقاشي در خراسان خبر داده بود كه رسم جاري در برپايي اين نمايشگاه‌ها مشاركت با انجمن‌ها عنوان شده است.

برهمين اساس بود كه دوسالانه خوشنويسي در ارديبهشت سال‌جاري با مشاركت انجمن خوشنويسان برگزار و خبرهايي مبني بر رايزني با انجمن‌هاي نقاشي و مجسمه‌سازي هم منتشر شد.
با اين‌همه در نيمه دوم سال نه تنها خبري مبني بر چگونگي همكاري انجمن نقاشان و مركز هنرهاي تجسمي منتشر نشد، بلكه جمشيد حقيقت شناس، رئيس انجمن نقاشان از اين‌كه هشتمين دوسالانه نقاشي نيز به سرنوشت هفتمين دوره آن دچار شود، گلايه كرده بود.
دوسالانه قبلي نقاشي نيز بدون مشاركت انجمن نقاشان و با كمك انجمن هنرهاي تجسمي برگزار شد. به همين دليل حقيقت شناس گفته بود كه از هفتمين دوسالانه نقاشي نزديك به 3 سال مي‌گذرد و با توجه به اين‌كه هنوز رايزني با آنها صورت نگرفته، معناي دوسالانه در اين ميان رنگ باخته است.
خبر برگزاري دوسالانه نقاشي با محوريت كمال الملك در خراسان در حالي منتشر شده كه به گفته حقيقت‌شناس هيچگونه صحبتي با آنها در اين زمينه انجام نشده است. وي در اين مورد به خبرنگار مهر گفت: ما هنوز هيچ اطلاعاتي درباره اين‌كه دوسالانه قرار است در چه زماني و دركجا برگزار شود، نداريم چون صحبتي با انجمن در اين زمينه صورت نگرفته است.
وي در توضيح اين مطلب ابراز كرد: سابقه فعاليت‌هاي مركز هنرهاي تجسمي نشان داده است كه تمايلي به مشاركت ندارد. به هرحال چون دوسالانه‌ها منوط به برگزاركننده‌ها هستند و سياست‌گذاري از سوي خود آنها اعمال مي‌شود، پس سليقه چگونگي اجراي برنامه‌ها نيز به خود آنها برمي‌گردد.
حقيقت‌شناس در مورد همكاري با مركز هنرهاي تجسمي عنوان كرد: انجمن‌ها نمي‌توانند فقط مجري باشند. اگر قرار است دوسالانه با مشاركت انجمن‌هاي تخصصي برپا شود پس بايد اجازه مانور بيشتري به آنها داد.
رئيس انجمن نقاشان افزود: جامعه نقاشان به آن بلوغ رسيده است كه بداند چه مي‌خواهد، به چه چيزي نياز دارد و بايد چگونه يك دوسالانه را برگزار كند. جامعه نقاشي، از بين مردم هستند و متاسفانه اين نكته فراموش شده است.
انجمن هنرمندان نقاش ايران در 13 دي ماه سال 77 به صورت نهادي قانوني رسميت يافت. كوشش براي تشكيل اين انجمن از نيمه دوم سال 1376با دعوت موزه هنرهاي معاصر از 30 نقاش براي شركت در برگزاري چهارمين دوسالانه نقاشي ايران، آغاز شده بود. طي 2 نشست، 7 نفر از نقاشان برجسته، فيروزه گل‌محمدي پرويز كلانتري، غلامحسين نامي، محمد احصايي، نصرت‌الله مسلميان، ناصر پلنگي و حبيب‌الله صادقي درباره تشكيل انجمن تصميم گرفتند.

نوسازي بافت‌هاي فرسوده تهران رويا شد

Posted: 02 Nov 2010 08:01 AM PDT


«نوسازي بافت‌هاي فرسوده تهران درحالت خوشبينانه 15 تا 20 سال ديگر طول مي‌كشد» اين شايد صريح‌ترين اعتراف يك مقام مسوول طي چند سال اخير درباره تعيين تكليف نوسازي بافت‌هاي فرسوده پايتخت است كه روز گذشته از زبان مديرعامل سازمان نوسازي شهرداري تهران شنيده شد.

اين اظهارنظر ركورد نوسازي بافت‌هاي فرسوده شهر تهران در 10 سال آينده را كه پيش از اين، مسوولان بارها بر آن تاكيد كرده بودند، شكست و به اين ترتيب يكبار ديگر وعده نوسازي بافت‌هاي فرسوده پايتخت مي‌رود تا به رويايي دست نيافتني براي ساكنان آن تبديل شود. نگراني‌ها هنگامي بيشتر مي‌شود كه مي‌شنويم تاكنون تنها 20 درصد بافت‌ از 3267هكتار فرسوده كلانشهر تهران نوسازي شده است. درويش‌زاده با بيان‌اين‌كه اگرچه تهران در اجراي پروژه نوسازي بافت‌هاي فرسوده 25‌درصد از ساير شهرها جلوتر است، اما در مجموع روند نوسازي بافت‌هاي فرسوده پايتخت با كندي پيش مي‌رود و بايد بيش از اينها در اين زمينه تلاش شود.

وي با ابراز اميدواري از اين‌كه دولت و مجلس در برنامه پنجم توسعه نگاه ويژه‌اي به نوسازي بافت‌هاي فرسوده داشته باشند، مي‌گويد: براساس پيش‌بيني دولت قرار است در برنامه پنجم توسعه هر‌ساله 4درصد از بافت‌هاي فرسوده نوسازي شود كه اين برنامه 25 سال طول خواهد كشيد و ما تلاش مي‌كنيم اين روند را به 20 سال كاهش دهيم.
بي‌رغبتي سرمايه‌گذاران

مديرعامل سازمان نوسازي شهر تهران به اين نكته نيز اشاره مي‌كند كه سرمايه‌داران رغبت چنداني به سرمايه‌گذاري براي مشاركت در نوسازي بافت‌هاي فرسوده ندارند زيرا با روند فعلي ركود خريد و فروش در بازار مسكن به نوعي سرمايه‌‌گذاري در اين بخش را به ضرر خود مي‌بينند.
به گفته درويش‌زاده، سازمان نوسازي شهر تهران براي حل اين مشكل متعهد شده است 50‌درصد پروژه سرمايه‌گذاراني را كه در پروژه‌هاي بالاي 10 واحد مشاركت داشته باشند، در صورتي كه بعد از اتمام پروژه به دليل ركود بازار مسكن امكان فروش واحدها را نداشته باشد به قيمت روز خريداري كند. اين قيمت توسط كارشناس سازمان نظام مهندسي يا كارشناس دادگستري تعيين مي‌شود.سازمان نوسازي شهر تهران براي اجراي اين تعهد خود شرطي هم گذاشته است، اين‌كه سرمايه‌گذاران هنگام احداث پروژه با يكي از شركت‌هاي بيمه‌اي قرارداد تضمين كيفيت ساختمان منعقد كنند.
درويش‌زاده از تصويب قانون جديد حمايت از نوسازي در مجلس و ابلاغ آن بزودي خبرداد كه براساس آن قرار است سالانه 25 درصد از تسهيلات بانكي به نوسازي بافت‌هاي فرسوده كشور اختصاص يابد. وي از دولت خواست موضوع پرداخت وديعه مسكن به مالكان منازل واقع در بافت‌هاي فرسوده كه براساس آن قرار بود به واحدهاي بالاي 150 متر، مبلغ 12 ميليون تومان وديعه مسكن پرداخت شود؛ اما تاكنون اجرايي نشده است، عملياتي كند.
رئيس سازمان شوراي شهر تهران به اين نكته هم اشاره مي‌كند كه هم‌اكنون سازمان نوسازي شهر تهران به مالكاني كه در طرح‌هاي نوسازي منازل فرسوده شركت كرده‌اند، مبلغ 10 ميليون تومان وديعه مسكن پرداخت مي‌كند.
آمادگي براي لايحه هدفمندي يارانه‌ها

هرچند اين مقام مسوول در شهرداري تهران از هرگونه اظهارنظر صريح درخصوص تاثير اجراي لايحه هدفمند كردن يارانه‌ها بر روند نوسازي بافت‌هاي فرسوده خودداري كرد؛ اما اين را هم گفت كه براي افزايش ضريب اطمينان از اثرات احتمالي اجراي لايحه هدفمند كردن يارانه‌ها از چندي پيش مصالح مورد نياز براي احداث واحدهاي مسكوني به مقدار لازم خريداري شده است تا روند پروژه‌ها با كندي مواجه نشود.
درويش‌زاده به اين نكته نيز اشاره كرد كه به دليل ركودي كه چندي است در بازار مسكن ايجاد شده سرعت اجراي پروژه‌هاي نوسازي نيز با روند كندي مواجه شده است. وي تاكيد مي‌كند: هرچند هم‌اكنون بازار ساخت و ساز تكاني خورده است؛ اما بايد بازار مسكن نيز كمي رونق بگيرد.
عرضه 700 ميليارد تومان اوراق مشاركت

سازمان نوسازي شهر تهران طي چند سال اخير به منظور جلب مشاركت سرمايه‌گذاران در اجراي پروژه‌هاي نوسازي بافت‌هاي فرسوده، اقدام به فروش اوراق مشاركت كرده است تا شايد از اين طريق بتواند ضمن جذب مشاركت‌هاي مردمي به روند كند نوسازي بافت‌هاي فرسوده سرعت ببخشد. مديرعامل سازمان نوسازي شهر تهران در اين راستا از عرضه 300 ميليارد تومان اوراق مشاركت توسط بانك شهر و 400 ميليارد تومان نيز توسط بانك ملي تا پايان امسال خبر مي‌دهد.
پايان نگراني اهالي محله خوب بخت

شايد محله خوب بخت واقع در منطقه 15 شهرداري تهران را به ياد داشته باشيد. همان محله‌اي كه چند سال پيش پروژه نوسازي بافت‌هاي فرسوده شهر تهران به‌طور رسمي با اجراي طرح خانه به جاي خانه در آنجا كليد خورد؛ اما از آن سال تاكنون مالكان صدها منزل مسكوني فرسوده‌اي كه براي مشاركت در طرح نوسازي، خانه‌هاي خود را واگذار كردند؛ بارها با تجمع مقابل شوراي شهر و شهرداري تهران يا تماس با دفتر روزنامه از روند كند واگذاري منازل جديد گلايه‌هاي فراوان داشته‌اند.
اين شهروندان عنوان مي‌كردند درحالي كه مسوولان سازمان نوسازي، وعده تحويل دو ساله واحدهاي مسكوني‌شان را داده بودند، اما با گذشت بيش از 3 سال از خانه‌هاي جديد خبري نيست و همين موضوع موجب سرگرداني آنها از خانه و زندگيشان شده است.
مديرعامل سازمان نوسازي شهر تهران در پاسخ به پرسش خبرنگار «جام‌جم» درخصوص تعيين تكليف اهالي محله اتابك، ضمن پذيرفتن كوتاهي سازمان نوسازي در اجراي به‌موقع تعهدات خود به شهرونداني كه در طرح نوسازي محله خوب بخت مشاركت داشته‌اند، از تحويل تمام واحدهاي وعده داده شده به اهالي تا پايان امسال خبرداد. درويش‌زاده توضيح مي‌دهد: در مجموع تحويل 2000 واحد مسكوني تعهد داده شده بود كه از اين تعداد تاكنون 1026 واحد واگذار شده است و مابقي تا پايان سال به مالكان تحويل داده مي‌شود.
پوران محمدي ‌/‌ گروه جامعه

علل اصلي سايش دندان‌ها چيست

Posted: 02 Nov 2010 08:00 AM PDT

فشارهاي مكانيكي و...
علل اصلي سايش دندان‌ها چيست
جام جم آنلاين: مشكلات دهان و دندان يكي از رايج‌ترين مسائلي است كه مردم با آن روبه‌رو هستند. البته در اين دوران مردم بيش از پيش به سلامت و بهداشت دهان و دندان خود اهميت مي‌دهند، اما با وجود اين باز هم مشكلاتي در ارتباط با دندان‌ها وجود دارد. يكي از اين مشكلات كه شايد شما هم با آن روبه‌رو شده باشيد، سايش دندان‌هاست.


دكتر داريوش حميدزاده، دندانپزشك به عوامل ايجاد سايش اشاره كرده و در اين‌باره به «جام‌جم» مي‌گويد: عوامل مختلفي كه باعث از دست رفتن نسج دندان مي‌شوند، مي‌توانند زمينه‌ساز سايش باشند. سايش دندان ممكن است بر اثر استفاده از مواد شيميايي اسيدي اتفاق بيفتد يا در نتيجه فشارهاي مكانيكي ايجاد شود يا بر اثر ساييدن دندان‌ها روي هم به وجود آيد.
وي مي‌افزايد: مصرف نوشيدني‌هاي اسيدي يا كار در محيط‌هايي خاص كه در تماس مستقيم با مواد شيميايي اسيدي و بخارات حاصل از آن هستند، مي‌توانند باعث سايش دندان‌ها شوند. در اين شرايط به طور معمول سطح بيروني دندان‌ها درگير مي‌شود. همين مساله باعث نازك شدن ميناي دندان شده و با گذشت زمان، مقاومت دندان را كاهش مي‌دهد. در نتيجه ممكن است ترك‌هايي نيز روي دندان‌ها ايجاد شود. در اين شرايط، فرد در مقابل سرما و گرما احساس ناراحتي مي‌كند.
دكتر حميدزاده يادآور مي‌شود؛ در موارد ديگر، افرادي كه به دليل ناراحتي‌هاي گوارشي محتويات اسيد معده‌شان به داخل حفره دهاني راه مي‌يابد، سطح داخلي دندان‌هايشان درگير مي‌شود.
اين دندانپزشك در مورد فشارهاي مكانيكي كه باعث سايش مي‌شوند، مي‌گويد: افرادي كه از مسواك‌هاي زبر و خميردندان‌هاي نامناسب (حاوي مواد ساينده) استفاده مي‌كنند يا از روش‌هاي درست مسواك زدن غافل هستند يا كساني كه اين عمل (مسواك زدن) را به صورت افراطي و وسواس‌گونه انجام مي‌دهند، ممكن است با اين مشكل روبه‌رو شوند. در اين شرايط طوق دندان‌ها به كلي از بين رفته و مستعد شكستگي در قسمت تاج مي‌شوند.
وي اضافه مي‌‌كند: گاهي نيز اين ضايعه بر اثر ساييدن دندان‌ها روي هم ايجاد مي‌شود. اين عادت كه در هر زماني از شبانه روز ممكن است وجود داشته باشد، باعث از بين رفتن ميناي دندان‌ها در سطوح جونده مي‌شود.
جلوگيري از ايجاد سايش

دكتر حميدزاده در مورد روش‌هاي جلوگيري از سايش دندان‌ها مي‌گويد: همكاران دندانپزشك مي‌توانند با مشاهده كلينيكي محل سايش‌‌ها، اقدام به از بين بردن عوامل موثر در ايجاد اين مشكل كنند. به عنوان مثال تغيير در شيوه تغذيه بيماران يكي از نكات موثر است. جايگزين كردن نوشيدني‌هاي اسيدي با موادي نظير شير يا دوغ يكي از راه‌هاي ايجاد تغييرات موثر است. همچنين دندانپزشك بايد به بيمار توصيه كند بلافاصله پس از خوردن يا آشاميدن مواد غذايي اسيدي مسواك نزند. در مواردي نيز دندانپزشك بايد بيمار را به متخصص گوارش ارجاع دهد. در مواردي كه بازگشت مواد اسيدي معده به داخل حفره دهان موجب سايش مي‌شود، با درمان بموقع و موثر متخصص گوارش حل خواهد شد.
وي به آموزش شيوه صحيح مسواك زدن اشاره مي‌کند و مي‌افزايد: آموزش صحيح مسواك زدن و استفاده از خميردندان‌هاي مناسب، راهي براي پيشگيري از بروز مشكل و از دست رفتن نسج دندان‌هاست. بعلاوه، با توصيه به استفاده از دهانشويه‌هاي حاوي فلورايد مي‌توانيم باعث تقويت ميناي دندان و كاهش حساسيت دنداني شويم. در نهايت مي‌توانيم براي جلوگيري از دست دادن دندان‌ها، به ترميم و بازسازي سطوح از دست رفته اقدام كنيم.دكتر حميدزاده با اشاره به استفاده از لوازمي خاص براي كاهش اثرات سايش دندان‌ها مي‌افزايد: در مواردي كه بيمار در طول شبانه روز دچار تنش‌هاي عصبي و اسپاسم‌هاي عضلاني شديد در ناحيه مفصل گيجگاهي و فكي است، مي‌توانيم اقدام به ساخت نايت گارد (Night guard) کرده و از آن در زمان‌ها و شرايط مختلف (هنگام كار، مطالعه، رانندگي يا هنگام خواب) استفاده كنيم. با استفاده از نايت گارد مانع ساييدن دندان‌ها و از بين رفتن ميناي دندان در سطوح جونده مي‌شويم.
نيلوفر اسعدي بيگي
‌‌ گروه سلامت

جریان فرهنگ

Posted: 02 Nov 2010 07:59 AM PDT



فرهنگ عامل انسجام سيستم هاي اجتماعي است. با بهره گيري از اين ره آورد، نقش عوامل طبيعي و جسمي در تعيين زندگي انسان كاهش يافت. جامعه انساني و فرهنگ منبعث از آن به قدري تافته و بافته هم هستند كه جدايي بين آنها مشكل است. اين دو لازم و ملزوم همديگرند. فرهنگ هويت اجتماعي و شخصيت اساسي جامعه است كه بدون شك حامل تضادها و سرمايه هايي است كه بر اثر آن، هويت جديد شكل مي گيرد. همانطور که در فلسفه اردیسم (Orodism) می خوانیم : شالوده و زیربنای گسترش هر کشور ، فرهنگ است . ارد بزرگ به صراحت می گوید : در بلند هنگام هیچ نیرویی نمی تواند در برابر فرهنگ و هنر ایستادگی کند . فرهنگ مي تواند بخش هاي مختلف جامعه را به هم متصل كند و باعث به وجود آمدن نگرشهاي جديد و همبستگي هاي انساني شود.
برخي از جوامع خرده فرهنگ هاي زيادي دارند. درجه افتراق اجتماعي بيش از ساير خصوصيات به تنوع خرده فرهنگ ها مربوط مي گردد. مردم جوامع كوچك سنتي افتراق زيادي ندارند. بر عكس جوامع شهري- صنعتي افتراق اجتماعي زيادي دارند. ساخت شغلي آنها فوق العاده پيچيده است. از لحاظ منطقه اي غالباً تفاوتهاي زيادي در اصول اخلاقي و شيوه هاي قومي دارند و زمينه قومي و مذهبي متنوعي را دارا مي باشند. اين نوع افتراق ها وافتراق هاي ديگر، اساس توسعه خرده فرهنگ ها را تشكيل مي دهد نه تنها بين فرهنگ هاي جوامع انساني تفاوت و تباين وجود دارد، بلكه در درون يك جامعه مشخص نيز فرهنگ هاي مختلف ديده مي شود. اين واقعيت ، يكي از خصلت هاي زندگي گروهي و روابط اجتماعي از نظام اجتماعي و نوع اعمال اين روابط است كه افراد جامعه را به گروههاي جنسي ، قومي، مذهبي، زباني و غيره تقسيم مي كند. خرده فرهنگ ها در درون فرهنگ جامعه ممكن است از نقطه نظر ارزشها، باورداشتها و هنجارها با فرهنگ جامعه همزيستي داشته يا در ستيز باشد. هر خرده فرهنگي داراي ارزشها، جهان بيني ها و شيوه هاي زندگي ويژه اي است كه در داخل نظام فرهنگي مسلط حاكم بر جامعه پديد مي آيد. از ويژگيهاي جامعه بشري اين است كه همگام با تحول و تكامل جامعه و پيچيده تر شدن روابط اجتماعي و تقسيم كار، تعدد و تكثر مي يابند. به طور كلي، خرده فرهنگ ها به گروههاي اجتماعي و جامعه مجال مي دهد تا شيوه هاي متفاوت زندگي را با توجه به زمينه اجتماعي، اقتصادي و فكري برگزيند.




افراد و گروههاي اجتماعي با كنش هاي متقابل اجتماعي به يكديگر پيوند خورده اند. روابط اجتماعي از طريق اين كنش و واكنش ها برقرار مي شود. روابط اجتماعي بين گروههاي اجتماعي و نيز بين اعضاي آنها بر اساس تفاهم و همكاري استوار است يا تضاد و ستيزه. گروههاي اجتماعي ممكن است داراي هر دو حالت فوق باشند. در اين صورت بين افراد گروه و پا بين گروهها، همسازي به وجود مي آيد كه در اصطلاح جامعه شناسي به آن همسازي گروهي مي گويند. نوع و ميزان همسازي گروهي در بين جوامع و بين گروههاي اجتماعي و افراد گروهها متفاوت است. بعضي مواقع اعضا براي ايجاد همسازي بين خود فعاليت زيادي بروز مي دهند و تضاد گروهي را به حداقل مي رسانند. چنين عمل ارادي را سازگاري گروهي مي گويند. سازگاري گروهي به وسيله سازمانهاي اجتماعي عملي است. در حقيقت سازمانهاي اجتماعي در عمل وظيفه نگهداري سيستم اجتماعي را بر عهده دارند. سازگاري و يگانگي گروهي در جامعه به عوامل بسياري از جمله اشتراك منافع و وفاق گروهي بستگي دارد.
وفاق گروهي به هماهنگي آداب و رسوم اجتماعي و خرده فرهنگ گروههاي اجتماعي و نيز روحيه و اميال افراد جامعه بستگي دارد.علاوه بر اشتراك منافع و وفاق گروهي كه باعث تخفيف تضاد گروهي مي شود، عوامل ديگري يگانگي گروهي را افزايش مي دهد، از آن جمله، كوچكي گروه، وجود روابط نزديك بين افراد گروه و همين طور وجود تجانس در اعضاي گروهها ممكن است هنجارهاي اجتماعي را با علاقه مندي بپذيرند و يا اينكه به طور سطحي قبول كنند. جامعه در حين اينكه اعضاي گروههاي خود را جامعه پذير مي كند، آنها را فرايند فرهنگ پذيري قرار مي دهد تا بدين وسيله افراد جامعه به نظام فرهنگي كه ضامن بقاي جامعه است كاملاً عادت كنند.
از جمله موارد مهم و قابل ذكري كه در حوزه مباحث فرهنگي همواره مطرح بوده است مفهوم «فرهنگ پذيري» است.
فرهنگ پذيري (Acculturation)
به نظر مي رسد كه عنوان فرهنگ پذيري از سال ۱۸۸۰ از سوي جي. دبليو. پاول، انسان شناس آمريكايي ابداع شده باشد كه تغييراتي را كه در شيوه هاي زندگي و تفكر مهاجران در نتيجه تماس با جامعه رخ داد، اين گونه نام گذاري مي كرد اين ا صطلاح توسط پاول به مفهوم واگيري فرهنگي آمده است. اصطلاح مذكور در ايالات متحده سخت مقبول افتاد و در سال ۱۹۳۵ يك كميسيون از شوراي تحقيقات علوم اجتماعي دست به كار تعريف آن شد. فرهنگ پذيري همچنين از سوي مردم شناسان فرانسوي پذيرفته شد، حال آنكه در انگلستان برتر آن دانستند كه آن را تماس فرهنگي بخوانند.
يك تعريف مقدماتي از فرهنگ پذيري چنين است: پديده اي كه اساساً ناظر بر آن دسته از تحولات فرهنگي است كه پس از استقرار روابط ميان جوامع به وجود مي آيد.
فرهنگ پذيري جرياني است كه فرد را عميقاً و از هر لحاظ با فرهنگ جامعه همانند مي كند، چنان كه جامعه پذيري چنان است كه فرد را كمابيش با هنجارهاي اجتماعي سازگار مي گرداند. هر كودكي كه در جامعه اي چشم به جهان مي گشايد، بي اختيار در جريان فرهنگ پذيري قرار مي گيرد و هر شخص بالغي كه از جامعه اي به جامعه اي مي كوچد و با فرهنگ نويي مواجه مي شود، مجدداً خود را ناگزير از فرهنگ پذيري مي يابد. فرهنگ پذيري در مورد كودك، نوزاد جرياني ساده است و تقريباً يك سو دارد. اما يك شخص بالغ كه به جامعه تازه اي مي كوچد، بدان سبب كه رنگ فرهنگي معيني به خود گرفته است، نمي تواند مانند كودك به آساني با مقولات فرهنگي جديد برخورد كند. از اين رو فرهنگ پذيري در مورد شخص بالغ جرياني پيچيده است و دو سو دارد:
از يك سو فرهنگ جديد سلطه خود را در او استوار مي سازد و از سوي ديگر فرهنگ پيشين فرد در فرهنگ نو دخل و تصرف مي كند. فرهنگ پذيري، در يك معني، خوگيري با فرهنگ جامعه و در معناي ديگر پذيرش فرهنگ نو و طرد فرهنگ پيشين را مي رساند كه با فرهنگ زدايي ملازم است. فرهنگ پذيري بر اساس معيارهايي چون ميزان يا درجه يا سطح فرهنگ پذيري (از تماس سطحي تا همانندي فرهنگي) حجم گروههاي در تماس، سطح آنان (مساوي يا ناهم سطح)، طرز تلقي آنان نسبت به هم (دوستانه، خصمانه و...) صوري گوناگون مي پذيرد. همچنين مراد از فرهنگ پذيري تعيين پديده هايي است كه از تماس هاي مستقيم و ادامه دار بين دو فرهنگ مختلف نتيجه مي شود و از تبديل يا تغيير شكل يك يا دو نوع فرهنگ- در حال ارتباط با يكديگر مشخص مي گردد. امروزه، واژه فرهنگ پذيري- گاهي در معناي محدود كننده تر- به تماس هاي فرهنگي خاص بين دو جامعه، كه از دو نيروي نامساوي برخوردارند، اطلاق مي شود. در اين صورت جامعه غالب كه هماهنگ تر و يا از نظر تكنيك مجهزتر است- معمولاً از نوع جوامع صنعتي- به طور مستقيم يا غيرمستقيم- به فرهنگ حاكم تحميل مي گردد. چنين به نظر مي رسد كه داده هاي مختلفي براي تعيين نوع درجه فرهنگ پذيري يك جامعه و نيز براي تشخيص دقيق حوزه و اهميت پديده فوق الذكر به كار برده شده اند.
در دانش مردم شناسي، فرهنگ پذيري، در دو معني ياد و مفهوم بكار مي رود: يكي همان فرهنگ پذيري و ديگري تغيير فرهنگي. از اين رو مفهومي كه مردم شناسان از اين اصطلاح دارند عبارت است از تغيير شكل فرهنگ دو گروه يا چندين گروه كه از برخورد مستقيم با تمدن و فرهنگ يكديگر حاصل مي گردد و ادامه مي يابد. اين چنين برخوردي معمولاً متضمن نقل و انتقال برخي از جنبه هاي مادي و غيرمادي از فرهنگي به فرهنگ ديگر و حاصل اين برخورد پذيرش يا طرد برخي از اصول در يك يا دو فرهنگ است. در نتيجه اين تغيير و تبديل كه مآلاً همراه با از هم پاشيدگي اجتماعي است، نوعي وحدت و همساني بين اجزاء دو تمدن يا دو فرهنگ بوجود مي آورد كه منجر به از ميان رفتن اجزاء يا كل سيماي خارجي يكي يا هر دوي آنها مي گردد. در تحليل هرگونه وضعيت فرهنگ پذيري، بايد براي گروه دهنده و گروه گيرنده، به يك اندازه اهميت قائل شد. اگر اين اصل را محترم بشماريم، در خواهيم يافت كه در واقع، نه فرهنگي وجود دارد كه منحصراً «دهنده» است و نه فرهنگي كه تنها «گيرنده» است. فرهنگ پذيري هرگز به شكل يك جانبه صورت نمي گيرد. به اين دليل است كه روژه باستيد (۱۸۸۹-۱۹۷۴)، عبارات «نفوذ متقابل» يا «درهم تنيدگي» فرهنگ ها را به جاي اصطلاح فرهنگ پذيري بكار مي برد كه اين تقابل تأثير را كه البته به ندرت متقارن است، به وضوح نشان نمي دهد. طبق نظريه نسبيت اجتماعي، فرهنگ همانند روح است كه هرگز از بين نمي رود. ممكن است جسم آن يعني انسان و دستاوردهاي آن دچار تغيير و اضمحلال گردد ولي روح كلي آن هميشه جاويد است. روح فرهنگ ممكن است در شرايط خاص سياسي، اجتماعي و غيره خدشه دار شود و روح كلي آن مستور ماند، ولي به محض فراهم شدن بستر اجتماعي ظهور همان فرهنگ حتي اگر به هزاران سال قبل نيز مربوط باشد، تقريباً با همان ويژگي ها امكان پذير است. فرهنگ هاي گوناگون رفتارهاي مختلف را موجب مي شود. زيرا فرهنگ جايگاه مهمي در زندگي دارد و به عنوان يك هويت، عامل همبستگي اجتماعات محلي و فعاليتهاي اقتصادي محسوب مي شود. در اين شرايط هويتي و همبستگي است كه الگوهاي ارتباطي در حد ضرورت به وجود آمده و به شكل دهي به كنش هاي فرهنگي مي پردازند.
يكي از كنش هايي كه در جريان فرهنگ پذيري از اعضاي گروه يا جامعه سر مي زند، گسستن از گروه يا جامعه مألوف و پيوستن به گروه يا جامعه ديگر است. چون بي گروهي با مختصات زندگي انسان نمي سازد، فردي كه پشت پا به جامعه خود مي زند، ناچار است كه با شتاب به عضويت جامعه ديگري درآيد و فرهنگ آن را فرا گيرد. اين هم مستلزم دوگونه فعاليت است:
۱- طرد فرهنگ پيشين يا به اصطلاح «فرهنگ مادري»
۲- كسب فرهنگ جديد يا به اصطلاح «فرهنگ ميزبان»
اين دوگونه فعاليت همه وجوه زندگي اجتماعي شخصي را كه به جامعه تازه اي مي پيوندد در برمي گيرد. مثلاً مهاجري كه مي خواهد زبان جامعه جديد خود را بياموزد، بايد به موازات فرا گرفتن آن، مقولات زبان جامعه سابقش را فراموش كند، چنانكه جواني كه از كار آزاد خود دست مي كشد و به ارتش مي پيوندد، بايد هم عادات نظامي را بياموزد و هم عادات ديرين خود را پس زند. در هر حال شخص نوآمده مجبور است كه در آغاز كار، خود را با فرهنگ ميزبان همنوا كند و با آن نوعي يگانگي هنجاري بيابد. ولي بديهي است كه جريان فرهنگ پذيري منحصر به يگانگي هنجاري نيست، فرد نوآمده ممكن است با وجود مراعات هنجارهاي جامعه ميزبان، از لحاظ مصالح اقتصادي و عواطف خصوصي با آن جامعه يگانه نباشد و تا زماني كه با «پذيرش اجتماعي» جامعه جديد مواجه نشود، جريان فرهنگ پذيري او درست تحقق نيابد. مقصود از پذيرش اجتماعي اين است كه جامعه جديد از شخص نو آمده استقبال كند، او را به همكاري بخواند و امتيازاتي براي او قائل شود. عدم پذيرش اجتماعي و احياناً مخالفت و تحقير جامعه ميزبان از فرهنگ پذيري و سازگاري شخصي نوآمده جلوگيري مي كند. فرهنگ پذيري مجموع پديده هايي است كه از تماس دايم و مستقيم ميان گروه هايي از افراد يا فرهنگ هايي متفاوت نتيجه مي شود و تغييراتي را در الگوهاي فرهنگي يك يا دو گروه موجب مي گردد. فرهنگ پذيري را بايد از «تغيير فرهنگي» متمايز دانست. چه تغيير فرهنگي، تنها يك وجه از فرهنگ پذيري است. افزون براين فرهنگ پذيري را با «همانند گردي» نيز نبايد اشتباه كرد. «همانند گردي» بايد به عنوان مرحله ينهاي فرهنگ پذيري در نظر گرفته شود. مرحله اي كه به ندرت به آن دست مي يابند. براي يك گروه همانند گردي، مستلزم محو كامل فرهنگ اصلي آن گروه و دروني كردن كامل فرهنگ گروه مسلط است.






در فرايند فرهنگ پذيري، فرهنگ هايي كه با يكديگر تماس مستقيم دارند هر دو دچار دگرگوني مي شوند. در عين حال، اين دگرگوني ممكن است در يك فرهنگ خيلي عميق تر از فرهنگ ديگر باشد. فرايندي كه همه فرهنگ هايي كه در وضعيت تماس فرهنگي قرار دارند، با آن روبه رو هستند، يعني فرايند ويران سازي و سپس بازسازي، در واقع همان اصل تحول هرگونه نظام فرهنگي است. هر فرهنگي، فرايندي دايمي از ساخت يابي، ويران سازي و بازسازي است.
نگاهي به ديدگاه صاحبنظران فرهنگ پذيري
در ادامه بحث نظرات چند تن از صاحبنظران فرهنگ پيرامون فرهنگ پذيري مورد بررسي قرار مي گيرد كه به طور ضمني تعاريفي كه ايشان از مفهوم مزبور داشته اند نيز مدنظر قرار گرفته است:
گروبر، فرهنگ پذيري را به طور اخص فرايندي از تغيير تعريف مي كند كه در آن «شباهت فزاينده اي» بين دو فرهنگ ايجاد مي شود. بدين ترتيب فرهنگ پذيري فرايندي از دگرگوني است كه طي آن دو فرهنگ به همگرايي بيشتر دست مي يابند و اين همگرايي حاصل تماس مداوم آنهاست، تماسي كه مي تواند به صور گوناگون ميسر گردد. استعمار، جنگ، پيروزي نظامي و اشغال، مهاجرت، فعاليت ميسيونري، تجارت، مسافرت سوداگران يا جهانگردان و همجواري مرزي از جمله وسايلي هستند كه به موجب آن دو فرهنگ مي توانند به طور كم و بيش مداوم با يكديگر در تماس قرار گيرند. به علاوه، رسانه هاي گروهي- به ويژه رسانه هاي چاپي و راديو- مردم را در سراسر جهان به هم پيوند مي دهد.
روژه باستيد (۱۸۹۸-۱۹۷۴)، در فرهنگ گرايي به خاطر وجود نوعي ابهام ميان سطوح مختلف واقعيت و نوعي بي اطلاعي از ديال~تيك متقابلي كه ميان روبناها و زيربناها جريان دارد، تأسف مي خورد و اين در حالي است كه دقيقاً همين ديالكتيك است كه توضيح پديده واكنش هاي زنجيره اي را كه در فرايند فرهنگ پذيري به خوبي شناخته شده است امكان پذير مي سازد. هرگونه تغيير فرهنگي، پيامدهاي ثانوي پيش بيني نشده اي را به همراه دارد. پي آمدهايي كه حتي اگر با تغيير هم زمان نيستند، نمي توان از آنها اجتناب كرد.
هرسكويتس، تماس و ارتباط اقوام و جوامع را در فرهنگ پذيري به چند صورت مي داند. يعني اين تماس مي تواند بين تمامي جمعيت، يا بين گروه زيادي از آنان و يا گروه كوچكي از جمعيت و يا حتي بين افرادي از جامع صورت گيرد. وي مي افزايد كه نبايد نتيجه گرفت كه هرچه گروه تماس گيرنده بيشتر باشد، عاريت و اخذ فرهنگي بيشتر خواهد بود. اين امر بستگي به نياز و طرز تلقي دو جامعه از يكديگر و بالاخره بستگي به تفاهم و روابط دوستانه و دشمنانه دو گروه نيز دارد.
فرهنگ پذيري از نظر بيتس و پلاگ
در تعريف فرهنگ پذيري بيتس و پلاگ از جمله سرآمدان هستند، آنها بيان مي كنند كه فرهنگ پذيري به آن دگرگوني اطلاق مي شود كه بر اثر تماس هاي گسترده و مستقيم ميان دو يا چند گروهي رخ مي دهد كه پيش از اين تماس، گروه هاي مستقلي بودند. بررسي راجع به فرهنگ پذيري به انسان شناسان و مجموعه عوامل تأثيرگذار بر جريان تماس ميان دو جامعه بصيرت هايي را ارائه مي دهد.
عوامل مؤثر بر فرهنگ پذيري از نظر بيتس و پلاگ به چند دسته تقسيم مي شوند كه عبارتند از:
۱- تأثير تماس هاي افرادي كه با جوامع ديگر تماس برقرار مي كنند. اين افراد نمايندگان اكثريت جوامع خودشان نيستند. براي مثال، مردمان بومي آمريكاي جنوبي نخستين تماس با اروپاييان را زماني تجربه كردند كه با لشكركشي هاي نظامي، مبلغان مذهبي و دريانوردان روبه رو شدند. اين افراد را به سختي مي تواند نمايندگان اكثريت جوامع اروپايي به شمار آورد.
۲- پذيرش رفتارهاي نو: دومين عامل بنيادي در فرهنگ پذيري، رفتارهاي خاصي است كه در نتيجه تماس دگرگون مي شوند. جامعه اي كه عملكردهاي فرهنگ پذيري را به تدريج مي پذيرد، همه رفتارها يا باورداشتهاي آن فرهنگ را اقتباس نمي كند، برعكس نفوذ فرهنگي با درجات متفاوتي از پذيرش و مقاومت روبه رو مي شوند و به همين دليل، ميزان دگرگوني فرهنگي در فرهنگ هاي تحت نفوذ فرهنگ هاي ديگر، بسيار متغير است.
۳- انعطاف پذيري اجتماعي: عامل سومي كه بر فرهنگ پذيري تأثير دارد، ويژگي هاي جوامع در تماس متقابل است، به ويژه انعطاف پذيري، بازبودن مرزها و ساختارهاي داخلي شان. اگر مرزهاي يك جامعه بسيار دربسته باشد، ارتباط نزديك با اعضاي گروه هاي ديگر مجاز نيست.
۴- توانايي سياسي و نظامي: مسأله اصلي، توانايي نسبي سياسي و نظامي دو گروه در تماس است. جامعه اي كه توانايي بيشتري دارد غالباً مي تواند آلودگي هاي فرهنگي اش را بر جامعه ضعيف تر تحميل كند. اين درست همان قضيه اي است كه در رويارويي استعمارگران اروپايي با اقوام بومي رخ داد. براثر اين رخداد نظام هاي سياسي موجود اين اقوام نابود شدند.
پژوهش هايي كه درباره فرايند فرهنگ پذيري صورت گرفته است، تصوري را كه پژوهشگران از فرهنگ داشتند، عميقاً نوسازي كرده است. توجه به ارتباط بين فرهنگي و وضعيت هايي كه اين ارتباط در آنها برقرار مي شد، منجر به تعريفي پويا از فرهنگ گرديد. حتي چشم انداز پژوهش درباره فرهنگ پذيري واژگون شد. از اين پس، براي پي بردن به فرهنگ پذيري از فرهنگ آغاز نمي كنند. بلكه برعكس، براي شناخت فرهنگ كار را از فرهنگ پذيري شروع مي كنند. هيچ فرهنگي وجود ندارد كه براي هميشه «در حالت خالص» و همان گونه كه بوده است برجاي بماند و با هيچ گونه تأثير خارجي روبه رو نشود. فرايند فرهنگ پذيري پديده اي است عام، حتي اگر صورت ها و درجاتي بسيار متفاوت داشته باشد.

Comments

Popular posts from this blog

شیروان پایتخت پارتها

96 Badass The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani Quotes That Will Inspire You

شیروان پایتخت پارتها